۱۳۹۵ مرداد ۹, شنبه

"روشنفکران" برده قدرت و مسئولیت جامعه ملی






یکی از اصلی ترین موانع جامعه ایران برای استقرار دموکراسی کمبود عظیم "روشنفکران" و نخبگانی است که به آزادی باور دارند و آزادی را روش مبارزه و هدف مبارزه قرار داده اند. ا ینگونه است که بجای عمل از روشهایی که فرهنگ آزادی در اختیار آنها قرار می دهد، خود را در اختیار انواع و اقسام گفتمانهای قدرت قرار داده و بنابراین یا خود و توانایی خود را در اختیار ضد انقلاب حاکم و مافیاهای تبهکاری که بر وطن حاکم شده است قرار می دهند و اینگونه است که، برای مثال،  برای تسلیم نامه ننگینی چون قرارداد اتمی وین کف می زنند و هورا می کشند و از کسانی که  عاملان انجام این خفت شده اند امیر کبیر و مصدق استخراج می کنند یا در بهترین حالت به توجیه می نشینند که چاره دیگری نبود و یا اینکه دخیل خیانت بر ضریح کاخ سفیدها می بندند و جیره خوار قدرتهای خارجی می شوند و بیشترین کوششها را در بر انگیختن حمله نظامی به مام وطن می کنند.
در حالیکه:
وطن به روشنفکرانی نیاز دارد  که رها از قدرت و گفتمانهای اسیر قدرت هستند.  
به روشنفکرانی نیاز دارد که شجاعت اندیشیدن مستقل و خارج شدن از گفتمانهای قدرت را دارند.  
به روشنفکرانی نیاز دارد که مظهر غرور انسانی و عرق ملی ایرانیان می باشند.
به روشنفکرانی نیاز دارد که شجاعت اندیشیدن در فضای آزادی و عمل از طریق گفتمان آزادی را دارند. 
به روشنفکرانی نیاز دارد که نه مظهر ذلت و حقارت و اسیر و عبید فرامین قدرت که مظهر شجاعت، صداقت، فراست و پایداری و تداوم و استقامت در مبارزه هستند.
به روشنفکرانی نیاز دارد که مظهر امید و توانایی هستند.
به روشنفکرانی نیاز دارد که مظهر کرامت هستند و هیچ اندیشه و عملی که کرامت ذاتی آنها و ساکنان ایران زمین را نقض کند بر نمی تابند.
و مهمتر از همه، به مردمی در جامعه ملی نیاز دارد که بی تفاوت شدن به سرنوشت خود و جامعه بودن را بر نمی تابند.
به مردمی نیاز دارد که به علت غفلت از کرامت و توانایی های خود و خود را اسیر ترسها کردن، اجازه می دهند که اینگونه "روشنفکران" قدرت زده آنها را در مدار مرگ آور بد و بدتر، که بدترین (ولایت مطلقه فقیه) برای حفظ خود در اختیار آنها قرار داده  است  زندانی کنند و آنها هیچ نبینند که انتخاب واقعی و ممکن، انتخاب بین خوب (مردمسالاری) و خوب تر(مردمسالاری عمیق) می باشد که بر عکس "انتخاب" بین بد و بدتر که همیشه به انتخاب بدترین (رای به مشروعیت و قانونیت غاصب حقوق آنها که ولایت مطلقفه فقیه می باشد.) منجر می شود انتخابی است بین مردم سالاری و مردم سالاری عمیق تر در جمهوری شهر وندان است.

هموطنان عزیز اصلاح طلب که بیش از بیست سال است که خود را گرفتار فریب اصلاح طلبی رژیم خیانت، جنایت و فساد کرده اید.  از همان آغاز می گفتیم که رژیمی که تنها اصلاح ممکن در رژیمی که اندیشه راهنمایش ولایت مطلقه فقیه است، اقتدارات بالقوه ولی مطلقه فقیه را بالفعل کردن است و اصلاح در مسیر مخالف آن محال ممکن است.  بی علت نبود که آقای خاتمی دست به ترکیب قانون اساسی زدن را خیانت خواند و گفت که روسای دموکراسی های غرب بسیار بیشتر از ولی مطلقه فقیه اختیار دارند.
بیش از بیست سال است که ماشین اصلاح طلبی نه تنها به بوکس و باد افتاده است بلکه به عقب رفته است و اینگونه است که از سبز به بنفش رسیدید و حال از بنفش هم عقب تر رفته اید و به قضات مرگ و قاتلان فرزندان ممکلت رای دادید و وضعیت دو مجلس اینگونه شد که می بینید.   آیا این بیست سال کافی نیست به این نتیجه رسیده باشید که اصلاح رژیمی که بحران سازی ذاتی آن است و بقای خود را در بحران سازی می بیند تنها به نبود کردنش ممکن است؟  
سوال این است که چه زمان مسئولیت پذیری خواهید کرد و با وارد شدن به صحنه تصمیم، معماران سرنوشت خود و وطن خواهید شد؟  از یاد نبرید که شما وارثان بیش از 120 سال مبارزه برای آزادی و استقلال و مردم سالاری و رشد و عدالت اجتماعی هستید و نتیجه اینکه برای استقرار جمهوری شهروندان، قدمی بیش نمانده است و هر چه در برداشتن این قدم تاخیر کنید، حیات ملی وطن را بیشتر و بیشتر در معرض تهدید و تحدید قرار خواهید داد.  بخود و توانایی های خود اعتماد کنید و در جنبشی عمومی و خشونت زدا با فروپاشی ضد انقلاب خیانت، جنایت و فساد، به جمهوری شهروندان تولد ببخشید.