۱۳۹۷ خرداد ۸, سه‌شنبه

انقلابی دیگر در راه است



حال روز بروز، نسل جوان بیشتر متوجه می شود که مسئول اول هر انقلابی، همان استبدادی است که اصلاح را بر نمی تابد و در نتیجه، برای نسلی که حرکت رو به جلو دارد، راهی جز انقلاب نمی گذارد.  اینگونه می تواند متوجه شود که چرا نسل ما دست به انقلاب زد، چرا که هر روز بیشتر خود دارد به این نتیجه می رسد که راهی جز سرنگونی استبداد اصلاح ناپذیر نیست. 

حال این نسل، به تجربه در میابد که هیچ انقلاب اجتماعی، دستوری و فرمانی انجام نمی شود و جنبشی خود جوش است، چرا که وقتی که وجدان اجتماعی جامعه به این آگاهی می رسد که استبداد، اصلاح را بر نمی تابد، برای باز کردن افق، تصمیم به شکستن سقف استبداد می گیرد و بقول حافظ:

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

 و اینگونه آزادی و استقلال و مردمسالاری و رشد و عدالت اجتماعی را هدف قرار می دهد. به بیان دیگر، تا وقتی جامعه باور کند که استبداد، اصلاح پذیراست، بطرف انقلاب حرکت نمی کند ( البته این باور می تواند درست یا غلط باشد. از این منظر است که مکرر گفته ام که غلبه گفتمان اصلاح طلبی تغییر ساختاری، بطرف جمهوری، را حداقل بیست سال به تاخیر انداخته است.  بعد از میکونوس می شد بطرف تغییر ساختاری حرکت کرد، ولی بخش بزرگی از جامعه - بقول کیهان، مهمانان ناخوانده -  اصلاح پذیر بودن، اصلاح ناپذیر را باور کرد و  خود را به جنبش 2 خرداد و استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا، قانع کرد و اینگونه هم زمان را از دست داد و هم زمین را.  البته علت دیگر آن، وابستگان، دخیل بر ضریح کاخ سفید بسته می باشند، که جامعه را در موقعیت "انتخاب" بین <بد> و <بدتر> قرار می دهند و اینگونه به یاری استبداد حاکم می شتابند.)

در این مصاحبه که یکی دو هفته قبل از "انتخابات" مهندسی شده که نتیجه مذاکرات پنهان آقای خامنه ای و اوباما در مسقط بود و آقای روحانی را از صتدوق بیرون آورد، در مصاحبه با اسکای نیوز، پیش بینی کردم که جنبش بعدی، خود را از گفتمان اصلاح طلبی رهانده و ما شاهد تغییر پارادیمی جنبش، از اصلاح بطرف انقلاب، خواهیم بود.  حال می بینیم که تمامی علامات بما می گویند که جامعه ملی از گفتمان اصلاح طلبی عبور کرده و شاهد جنبشی خشونت زدا و انقلابی برای تحقق بخشیدن به کوشش 130 ساله ایرانیان برای رهایی خود از استبداد سلطنتی و مذهبی و استقرار استقلال و آزادی و مردم سالاری در جمهوری شهروندان ایران خواهیم بود.

از این منظر بر خلاف بسیاری از تئوریسین های انقلابات اجتماعی می شود گفت که:انقلاب نه ساخته می شود و نه می آید، بلکه نتیجه رابطه ای می باشند که وجدان جامعه ملی  بین این دو بر قرار می کند.

https://news.sky.com/story/iran-election-democracy-or-all-for-show-10443190

۱۳۹۷ خرداد ۴, جمعه

فرهنگ انسانی و آزادگی را در یابیم.






ناستالژی دوران نوجوونی ما رو به طرف این دوره برد و فیلم کوچه مردهای فردین.  در جایی در یکی از شبهای گرم تابستون و تاریک روشنی کوچه، برای بهترین دوستش آوازی از دوستی می خونه که این قسمتش باز دوباره یاد آوری فرهنگ مستمر عیاری که در حال حاضر به نفس نفس افتاده است، انداخت:

"دشمنی وقتی ز دل نور محبت میبره / رنگ آفتاب میپره... رنگ آفتاب میپره"

بدون اینکه بدونم، بیشتر از کودکی با این فرهنگ از طریق داستانهای مادرم بزرگ شدم.  داستانی که از همون اول سخت در حافظه و دلم جا گرفت، داستان پدر پدر بزرگم که از بیک های کنگاور بود انداخت.  می گفت که شبی در حالیکه با همسرش در اتاق خوابیده بوده، دزدی وارد اتاق شده و وقتی که دیده که پای برهنه همسرش از لحاف بیرون افتاده، به آرامی  لحاف را روی پای همسر بر می گرداند و بعد به سراغ دزدیدن اسباب اثاثیه اتاق می رود.  پدر بزرگش که از بدو ورود دزد از خواب بیدار شده بود و خود را به خواب زده بود و همه چیز را دیده بود، در اینموقع از جا می پرد و دزد را می گیرد و به زمین می اندازد. 

در آنجا، در حالیکه دزد از ترس به نفس نفس افتاده بود، از او سوال می کند که چرا لحاف را روی پای همسرش کشید؟ دزد پاسخ می دهد که:

"من دزد مالم، نه دزد ناموس"

این پاسخ تغییری در پدر بزرگ ایجاد می کند و دزد را می بخشد و روز بعد سرمایه کوچکی به او می دهد تا بساطی را برای کاسبی راه بیاندازد.

دایی بزرگم، نوه او، هم که در خیابان دخانیات، کارخانه چوب بری داشت، یکبار کت خود را در ماشینش که پنجره اش باز بوده می گذارد و در موقع بازگشت، با دوستش می بیند که کت را دزدیده اند. با افسوس می گوید که کاش کمی پول در کت گذاشته بود تا دست دزد که حتما از روی ناچاری دست به دزدی زده، به چیزی می رسیده.

سالهاست که در این باره فکر می کردم که بلایی که استبداد تبهکار لباس دین پوشیده بر سر وطن آورده، در واقع نه فقط دزدی مال که بدتر از آن، دزدی  ناموس وطن و دزدی اعتماد هاست.  یکی از اصلی ترین دلایل بحران اخلاقی شدیدی که جامعه به آن دچار شده است، ناشی از خیانتی بود که آقای خمینی به اعتماد مردم کرد.  یعنی همان مردمی که با چنان عشق و محبتی او را بر قلبهای خود سوار کردند و به ایران آوردند و این ناجوانمرد، بر همان قلبها خنجری زد که به سبب بدخیمی زخم آن هنوز بخش عظیمی از جامعه، ترس از اعتماد کردن دارند.

شدت این بحران اخلاقی به حدی است که دروغ گفتن از بالا و پایین امری رایج شده است و حساسیتها نسبت به دروغ و دروغگو تا حدی زیادی از بین رفته است و اینگونه است که بسیاری از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران! براحتی دروغ می گویند و حتی وقتی مچشان گرفته می شود، از انجا که حساسیت به دروغ بشدت کاهش یافته است، بدون خم به ابرو آوردن، کار خود را ادامه می دهند.  این در حالیست که نسبت مستقیمی وجود دارد بین دروغ و مردم سالاری.  به این معنی که جوامعی که دروغ در آن امری ساری و جاری است، به همان نسبت از دموکراسی دورتر و به استبداد نزدیک ترند.  باز به بیان دیگر، در مردم سالاری ها، هر چه حساسیت به دروغ و دروغگودر درون جامعه ملی، کمتر باشد، دموکراسی ضعیف تر و بر عکس.  

در واقع آقای خمینی خیانت به امیدی کرد که موج انقلاب بر ضد استبداد وابسته را ایجاد و بر ضد نسل جوانی که آینده خود را در استقلال و آزادی و مردم سالاری می دید و حاضر به هر گونه فداکاری شده بود.  فداکاری و کوششی که بسیار داستانهای ناگفته دارد.  یکی از داستانهایی که اول در خاطرم می آید، دوست نازنینم، مهرام، از دانشگاه شریف بود که گروهی از دانشجویان را جمع کرد و با هم به قبرستان ماشینها (قبرستان ماشینها محلی بود که ماشینهای دولتی که از کار می افتادند و به حال خود رها می شدند می گفتند.)  در آنجا با کاری شبانه روزی مشغول شدند و در مدت کمی، بیش از 500 ماشین سواری، وانت، مینی بوس، اتوبوس و تریلی را آماده کار کرده و تحویل دولت دادند.

یا زمانی که معلم بودم و کوشش در دموکراتیزه و در واقع انسانی کردن روابط معلم و شاگرد داشتم، اصل راهنما را <راستی رستی> معرفی کرده بودم.  به این معنی که اگر شاگردی خطایی را مرتکب شود، اگر حقیقت را بگوید، بخشیده خواهد شد.  البته این اصل راهنما محل عمل پیدا نمی کرد، بدون اینکه شاگردان مدرسه اعتمادی کامل به دلخواسته داشتند که بر سر حرفی که زده است می ایستد و هیچوقت و هیچگاه خلف وعده نمی کند.  در نتیجه این روش در کنار روشهای دیگر، مدرسه ای که از شدت خشونت، به تکزاس محله قصر الدشت شهرت داشت و انواع و اقسام خشونتها از زور گویی و چاقو کشی و خشونتهای جنسی و...و، در آن رایج بود، چنان روابط زور و خشونت از میان هزار و صد شاگرد آن بر بسته بود، که اکثر شاگردان، با شادی و اشتیاق به مدرسه می آمدند.  متاسفانه آن تجربه شگفت، که در عمل، نتایج شگفت آور دموکراتیزه کردن روابط در مدرسه در رشد فکری وروحی همگانی را مشاهده کرده بودم و تصمیم داشتم که تجربیات خود را در کنفرانس سالانه معلمان ایران عرضه کنم، با کودتای 30 خرداد 60 که از جمله به اخراج سریع من منجر شد، مانند دیگر تجربه های دموکراتیک وطن، با یورش استبداد سقط جنین شد.


متاسفانه به علت اینکه اکثریت اهل اندیشه و تحقیق، نگاهی از بالا به جامعه دارند و با نظریات متفکران غربی در مورد جنبشهای اجتماعی آشنا شدن را برای تحلیل و فهم وضعیت جامعه کافی می دانند، تا آنجا که جستجو کرده ام، هیچ تحقیقی در این رابطه انجام نداده اند. 

۱۳۹۷ اردیبهشت ۳۰, یکشنبه

Banisadr’s warning to Trump and his “Iranian” puppets




First of all, the USA is not in a position (to be attacking Iran) to inflict such catastrophe on itself, which will be a hundred times worse than the catastrophe it experienced in Afghanistan and Iraq.   Still, for the sake of argument, let’s say that the USA (Trump) made such a blunder. Do you think the road for you (Trump’s puppets) to take control of the country will be smooth; that people will roll out a red carpet and celebrate and say that the puppets of the USA have entered the country to rule over us?

Do you think this is how it will be? When someone is feeble and impotent, they project such characteristics on others and believe they (Iranians) are like them.  How can it be imagined that Iran, with such civilization and culture, will ever accept such humiliation and disgrace?


You (Trump’s puppets) are supposed to be Iranian. How did you accept such humiliation and disgrace? You as well as your master, who is ridiculed around the world, should know that he can never determine regime change for Iran.  The time of the 1953 coup in our country is over. Iranians are entirely capable of doing away with the mafia regime and bringing a democratic government which defends Iran’s independence and freedom.  We are standing firm and with all of our power we defend the independence and freedom of our country and ourselves. 
https://www.instagram.com/p/BjApDBPhemq/