- نمی شود از یک طرف شعار <مرگ بر دیکتاتور> داد و از طرف دیگر شعار <رضا شاه/روحت شاد.> یعنی فردی که با افتخار خود را دیکتاتور توصیف می کرده است.
- نمی شود از طرفی به کسانی که در درون استبداد حاکم سخن از <ژن خوب> می زنند تاخت و از طرف دیگر، به دنبال کسی افتاد که در طول عمر خود هیچ نشانی از علم و بصیرت و درایت و شعور و استقامت و وطن دوستی بروز نداده است، ولی ژن دو دیکتاتور را در خود دارد.
- نمی شود از یک طرف خود را شهر وند توصیف کرد و از طرف دیگر خود را حقیر و ایتام و نادان و صغیر(اندیشه راهنمای گفتمانهای ولایت فقیه و سلطنتی بر این اصول بنا شده است.) فهم کرد.
- نمی شود.....و.
تا چنین رشدی حاصل نشود، صد بار هم که دیکتاتوری را سرنگون کنیم، جایش را دیکتاتورهای دیگر پر خواهند کرد.
چنین رشدی تنها و تنها، از تغییر ماهوی نگاه به خود حاصل می شود و آن اینکه، به خود، به عنوان انسانی حقوند که دارای حقوق است و این حقوق ذاتی اوست، نگاه کنیم. وقتی چنین نگاهی در اندیشه و روان ما ایجاد شد و جا افتاد، هم این تناقضات حل خواهد شد و هم مردمسالاری در وطن مستقل و آزاد سرنوشت ما خواهد شد. جمهوری شهروندان ایران، اینگونه است که واقعیت خواهد یافت. چرا که قبلا در باور ها و روان ها استقرار یافته است و چرا که:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر