همان طور که پیش بینی می شد، جامعه ملی ایرانیان در رابطه با اعلامیه
مشترک احزاب وابسته به قدرتهای خارجی، دموکرات کردستان و کومله، به خروش در آمده است.
همانگونه که حزب دموکرات و بسیار بیشتر کومله، بعد از انقلاب 57 با تحمیل جنگ
مسلحانه به کشور، از عوامل اصلی باز سازی استبداد شدند، حال نیز که جریان استقلال
و آزادی روز بروز بیشتر به جریانی حاکم تبدیل می شود و ایرانیان می روند تا از
گفتمان محکوم به شکست اصلاح طلبی عبور و با جنبشی عمومی از درون گفتمان انقلاب و
با تکیه به تواناییهای خود، مافیای حاکم را بر انداخته و پویاترین دموکراسی ها را
بعد از 120 سال مبارزه بر علیه استبدادهای سلطنتی و دینی، بر پا کنند، این دو حزب،
با علم به اینکه از طریق دموکراسی و اهرمهای دموکراتیک عمل کردن نشان خواهد داد که
در میان کردهای ایرانی اقلیتی بیش نیستند، با زد و بند با قدرتهای خارجی، در رویای
تجزیه ایران فرو رفته اند.
از آنجا که با ترور زنده یاد قاسملو و یارانش که می گفت کسی حق ندارد خود
را ایرانی تر از من بداند، این احزاب فاقد اندیشمندانی هستند که از طریق
بکار گیری عقل نقاد، اشتباه را به تجربه تبدیل کنند و از تکرار آن جلوگیری و در
نتیجه هنوز از درون گفتمان لنینیستی، که قدرت را هدف و بهر قیمت، عمل می
کنند، باز دوباره روشی را بکار گرفته اند که نتیجه آن مانند گذشته جنگ
مسلحانه و قربانی شدن مردم بیگناه کرد می باشد تا دوباره رهبران این احزاب به خارج
از ایران فرار کنند و برای خود دست به تاریخ سازی بزنند و برای خود به عزا داری
مشغول شوند و در عین حال سخن از مبارزات قهرمانانه خود زدن.
به این دو حزب هشدار داده می شود که از تجربه پند بگیرند و دوباره آلت قدرتهای
خارجی نشوند و از جان و مال پایه گذاران ایران زمین، مردم کرد، مایه نگذارند و این
را بدانند که ایرانیان، از کرد و لر و ترک و فارس و دیگر اقوام تشکیل دهندن ایران
تاریخی، حتی خواب جدا کردن کردستان را از مام وطن بر آنها تیره خواهند کرد.
آیا ذره خردی در شما مانده است که از تجربه درس بگیرید؟ خواهیم دید.
مخلص
محمود دلخواسته
توافقنامۀ مشترک رهبریِ دو سازمان "حزب دموکرات کردستان
ایران" و
"کومله"، که به تاریخ اول ژوئن ۲۰۱۲ منتشر شد، ما امضاکنندکان این بیانیّه
را بر آن داشت که مرزبندی روشن و قاطعِ خود را با این توافقنامه، که
آشکارا زمینهای برای تجزیه وتلاشی ایران است اعلام کنیم.
"کومله"، که به تاریخ اول ژوئن ۲۰۱۲ منتشر شد، ما امضاکنندکان این بیانیّه
را بر آن داشت که مرزبندی روشن و قاطعِ خود را با این توافقنامه، که
آشکارا زمینهای برای تجزیه وتلاشی ایران است اعلام کنیم.
به
باور ما، تدوینکنندگان توافقنامۀ مشترک حزب دموکرات کردستان ایران و
کومله، با طرحِ برخی از مباحث، بی هیچ پردهپوشی چارچوبِ نظری و سیاسی
تجزیۀ ایران را ارائه کردهاند. طرح تزهایی مانند "جنبش رهاییبخش ملت کرد
در کردستان ایران" و این نظر که: «حقوق سیاسی ملت کُرد که در رأس آنها حق
تعیین سرنوشت قرار دارد» و از آن روشنتر، پیشنهاد "فدرالیسم ملی –
جغرافیایی" به عنوان "شعار اصلی و برنامۀ سیاسی" با تکیه بر "ملیتهای
ایران فدرال" گواهی بر این طرز فکر است.
باور ما، تدوینکنندگان توافقنامۀ مشترک حزب دموکرات کردستان ایران و
کومله، با طرحِ برخی از مباحث، بی هیچ پردهپوشی چارچوبِ نظری و سیاسی
تجزیۀ ایران را ارائه کردهاند. طرح تزهایی مانند "جنبش رهاییبخش ملت کرد
در کردستان ایران" و این نظر که: «حقوق سیاسی ملت کُرد که در رأس آنها حق
تعیین سرنوشت قرار دارد» و از آن روشنتر، پیشنهاد "فدرالیسم ملی –
جغرافیایی" به عنوان "شعار اصلی و برنامۀ سیاسی" با تکیه بر "ملیتهای
ایران فدرال" گواهی بر این طرز فکر است.
گویا تدوینکنندگان
توافقنامه بر آنند که ایران ملتهای کُرد و آذری و ترکمن و بلوچ و عرب و
فارس و احیاناً چند ملت دیگر را در بر میگیرد! اما تقسیم ایران به ملّتها
و ملیّتهایِ گوناگون، آشکارا با وجود یگانگی ملی مردم ایران و به طریق
اوُلی، با دولت واحد کشور ایران در تضاد است.
توافقنامه بر آنند که ایران ملتهای کُرد و آذری و ترکمن و بلوچ و عرب و
فارس و احیاناً چند ملت دیگر را در بر میگیرد! اما تقسیم ایران به ملّتها
و ملیّتهایِ گوناگون، آشکارا با وجود یگانگی ملی مردم ایران و به طریق
اوُلی، با دولت واحد کشور ایران در تضاد است.
روشن است که تکیه بر
"حق ملل در تعیین سرنوشت خویش" لاجرم به شناسایی و پذیرش "حقّ جدایی
واحدهای ملی" تا تشکیل "دولت"های ساختگی میانجامد. تصادفی نیست که
نویسندگان توافقنامه از "جنبش رهاییبخش ملت کرد" سخن گفتهاند. برخی از
فرمولبندیهای توافقنامه یادآور شرایط ملتهایی است که یوغ استعمار را به
گرده میکشند، درحالیکه در ایران علیرغم وجود نارسایی های بسيار در
رفتارهای حاکمیتها هیچگاه دولتی منبعث از گروهی قومی در رأس "ملت یا
ملتهای زیرسلطه" دیده نشده است.
"حق ملل در تعیین سرنوشت خویش" لاجرم به شناسایی و پذیرش "حقّ جدایی
واحدهای ملی" تا تشکیل "دولت"های ساختگی میانجامد. تصادفی نیست که
نویسندگان توافقنامه از "جنبش رهاییبخش ملت کرد" سخن گفتهاند. برخی از
فرمولبندیهای توافقنامه یادآور شرایط ملتهایی است که یوغ استعمار را به
گرده میکشند، درحالیکه در ایران علیرغم وجود نارسایی های بسيار در
رفتارهای حاکمیتها هیچگاه دولتی منبعث از گروهی قومی در رأس "ملت یا
ملتهای زیرسلطه" دیده نشده است.
اقوام ساکن فلات ایران، طی
قرنها در کنار هم زیسته و ملت واحد ایران را پدید آوردهاند. آنها برای
حفظ کیان و تمامیت ارضی زادوبوم مشترک خود، تاریخی سرشار از فداکاری و
جانبازی پشت سر گذاشتهاند. در این سرزمین هیچ قومی بر آن نبوده که اقوام
دیگر را با قهر و لشکرکشی، به زیر سلطۀ خویش در آورد، بنابرین طرح تزهایی
مانند "جنبش رهاییبخش ملی" نمیتواند پایه و اساس معقولی داشته باشد.
قرنها در کنار هم زیسته و ملت واحد ایران را پدید آوردهاند. آنها برای
حفظ کیان و تمامیت ارضی زادوبوم مشترک خود، تاریخی سرشار از فداکاری و
جانبازی پشت سر گذاشتهاند. در این سرزمین هیچ قومی بر آن نبوده که اقوام
دیگر را با قهر و لشکرکشی، به زیر سلطۀ خویش در آورد، بنابرین طرح تزهایی
مانند "جنبش رهاییبخش ملی" نمیتواند پایه و اساس معقولی داشته باشد.
مادها، که دولت در ایرانزمین تشکیل دادند، از همین منطقۀ کردستان و
آذربایجان، برخاستند. در درازنای تاریخ ایران، تا پس از جنگ جهانی دوم
(۱۳۲۴ خورشیدی) هرگز جنبشی با مضمون جدایی طلبانه از سوی اقوام ایرانی دیده
نشده است. یکایک اقوام پیوندهای ملی خود با همدیگر را به خوبی میشناختند و
هرگز به دنبال دولتی مستقل با سرشت قومی نبودند. نخستین بار این روسها
بودند که با اهداف استعماری، زمینه تشکیل "فرقۀ دموکرات آذربایجان" و
"جمهوری مهاباد" را پدید آوردند. آنها به محض رسیدن به منافع کوتاه مدت
خود، پشت این دو "جنبش ملی" را خالی کردند تا دشمنان تمام ملت ایران،
رادمردانی چون "قاضی محمد" را بر دار کنند.
آذربایجان، برخاستند. در درازنای تاریخ ایران، تا پس از جنگ جهانی دوم
(۱۳۲۴ خورشیدی) هرگز جنبشی با مضمون جدایی طلبانه از سوی اقوام ایرانی دیده
نشده است. یکایک اقوام پیوندهای ملی خود با همدیگر را به خوبی میشناختند و
هرگز به دنبال دولتی مستقل با سرشت قومی نبودند. نخستین بار این روسها
بودند که با اهداف استعماری، زمینه تشکیل "فرقۀ دموکرات آذربایجان" و
"جمهوری مهاباد" را پدید آوردند. آنها به محض رسیدن به منافع کوتاه مدت
خود، پشت این دو "جنبش ملی" را خالی کردند تا دشمنان تمام ملت ایران،
رادمردانی چون "قاضی محمد" را بر دار کنند.
در توافقنامه دو
سازمان کرد ایدههایی طرح شده که خواه ناخواه یکپارچگی ملی ایران را زیر
سؤال میبرد. تقسیم ایران به ملتهای گوناگون و سپس تکیه بر "اصل حق ملل در
تعیین سرنوشت خود"، جز جداسری این "ملتها" و تشکیل چندین "دولت ملی" به
تعداد اقوام ساکن ایران، فرجامی ندارد. چنین اقدامی بیش از هر چیز دیگر،
مجوزی برای تشدید سرکوب خواهد بود و هدف اصلی آن منزوی کردن نیروهای سیاسی
دموکراسیخواهی است که در کردستان حضور دارند تا این دو گروه هژمونی خود را
بر سایرین غالب کند.
سازمان کرد ایدههایی طرح شده که خواه ناخواه یکپارچگی ملی ایران را زیر
سؤال میبرد. تقسیم ایران به ملتهای گوناگون و سپس تکیه بر "اصل حق ملل در
تعیین سرنوشت خود"، جز جداسری این "ملتها" و تشکیل چندین "دولت ملی" به
تعداد اقوام ساکن ایران، فرجامی ندارد. چنین اقدامی بیش از هر چیز دیگر،
مجوزی برای تشدید سرکوب خواهد بود و هدف اصلی آن منزوی کردن نیروهای سیاسی
دموکراسیخواهی است که در کردستان حضور دارند تا این دو گروه هژمونی خود را
بر سایرین غالب کند.
با توجه به این درک نادرست و خطرناک از
مسئله ملی است که ما امضاکنندگان این بیانیّه، از همۀ سازمانهای سیاسی
آزادیخواه، محافل فرهنگی و تشکلات مدنی میخواهیم که ضمن افشای این گونه
تلاشها، با هرنوع جداییطلبی قاطعانه مرزبندی کنند.
مسئله ملی است که ما امضاکنندگان این بیانیّه، از همۀ سازمانهای سیاسی
آزادیخواه، محافل فرهنگی و تشکلات مدنی میخواهیم که ضمن افشای این گونه
تلاشها، با هرنوع جداییطلبی قاطعانه مرزبندی کنند.
امضاکنندگان
این بیانیّه از یک دولت ملی مرکزی با ساختارغیرمتمرکز دفاع میکنند. به نظر
ما سیستم فدرال با واقعیّتهای تاریخی و سیاسی کشور ما همخوانی ندارد. ما
برای رسیدن به یک ساختار سیاسی متعادل و غیرمتمرکز، از احیای ایده اصیل و
ایرانی تشکیل انجمنهای ایالتی، یکی از میراثهای گرانبهای نهضت مشروطه،
دفاع میکنیم. به نظر ما این ایده با تکیه بر تقسیمات کشوری، همه ایالتهای
ایران را بدون توجه به رنگ و نشانهای قومی، در بر میگیرد.
این بیانیّه از یک دولت ملی مرکزی با ساختارغیرمتمرکز دفاع میکنند. به نظر
ما سیستم فدرال با واقعیّتهای تاریخی و سیاسی کشور ما همخوانی ندارد. ما
برای رسیدن به یک ساختار سیاسی متعادل و غیرمتمرکز، از احیای ایده اصیل و
ایرانی تشکیل انجمنهای ایالتی، یکی از میراثهای گرانبهای نهضت مشروطه،
دفاع میکنیم. به نظر ما این ایده با تکیه بر تقسیمات کشوری، همه ایالتهای
ایران را بدون توجه به رنگ و نشانهای قومی، در بر میگیرد.
امضاکنندگان این بیانیّه احترام به هویّت قومی ـ تباری همه شهروندان
ایران
را که شناسههای اصلی آن در زبان و فرهنگ و کیش این اقوام نمایان است،
وظیفه هر ایرانی میداند. در ایران فردا، هر دولت مردمی موظف است که بهترین
شرایط را به شکل عادلانه و برابر برای بالندگی همه اقوام ایرانی فراهم
سازد.
را که شناسههای اصلی آن در زبان و فرهنگ و کیش این اقوام نمایان است،
وظیفه هر ایرانی میداند. در ایران فردا، هر دولت مردمی موظف است که بهترین
شرایط را به شکل عادلانه و برابر برای بالندگی همه اقوام ایرانی فراهم
سازد.
دکترماشاءالله آجودانی؛ دریادارهوشنگ آریان پور؛ دکتر سیروس
آرین پور؛ ابوالفضل اردوخانی؛ کمال ارس؛ دکترمحمد ارسی؛ اردوان ارشاد؛
حسین اسدی؛ محمود ارگی؛ دکتر ایرج اشراقی؛ کورش افطسی؛ ارژنگ برهانآزاد؛
بابک امیرخسروی؛ محمد امینی؛ مهدی امینی؛ دکتر کاظم ایزدی؛ دکتر مهران
براتی؛ دکتر محمد برقعی؛ دکتر بهروز بیات؛ جمشید بیاتی؛ بیژن پوربهنام؛
بیژن پورمندی؛ حبیب پرزین؛ دکتر امیر پیشداد؛ دکتر سعید پیوندی؛ دکتر
نصرالله جهانشاهلو افشار؛مهندس رضا حاجی؛ بهرام چوبینه؛ محسن حیدریان؛ مهدی
خانبابا تهرانی؛ اسماعیل ختائی؛ دکتر مهرداد درویش پور؛ شیرین دخت
دقیقیان؛ هوشنگ رمضان پور؛ دکتر ماندانا زندیان؛ دکتر حمید زنگنه؛ لهراسب
زینالی؛ پرویز سروش؛اسدالله سرخیل؛ دکتر محمد سهیمی؛ علی شاکری؛ مهندس
منوچهر صالحی؛ حمید صدر؛ رامین صفی زاده؛ پرويز ضرغامی؛ دکتراسفندیارطبری؛
دکتر اسدالله طیورچی؛ دکتر ضیا عابدی؛ بهرام عباسی؛ نازی عظیما؛ شهرام
فداکار؛ فرهاد فرجاد؛ سرهنگ فروزین؛ دکترفرهنگ قاسمی؛ کامبیز قائم مقام؛
دکتر محسن قائم مقام؛ دکتر سياوش قائنی؛ دکترمصطفی قهرمانی؛ دکتر عزیز
کرملو؛ علی کشتگر؛ دکتر بهزاد کشاورزی؛ علی کشگر؛ حمید کوثری؛ رضا گوهرزاد؛
حسن لباسچی؛ علی ليمونادی؛ مهندس بهمن مبشری؛ دکتر هدایت متین دفتری؛
داریوش مجلسی؛ ملیحه محمدی؛ فرخنده مدرسی؛ تراب مستوفی؛ دکتر مهدی ممکن؛
بيژن مهر؛ بهجت مهرآسا؛ دکتر محمدعلی مهرآسا؛ مهدی موبدی؛ دکتر اکبر مهدی؛
فرید مهران ادیب؛ محمود مهران ادیب؛ دکتر همایون مهمنش؛ مهران میرفخرائی؛
علی نادری؛ رضا نافعی؛ نقی نقاشیان؛ مهدی نوربخش؛ سیروس هوشنگی؛ حسن یوسفی
اشکوری
آرین پور؛ ابوالفضل اردوخانی؛ کمال ارس؛ دکترمحمد ارسی؛ اردوان ارشاد؛
حسین اسدی؛ محمود ارگی؛ دکتر ایرج اشراقی؛ کورش افطسی؛ ارژنگ برهانآزاد؛
بابک امیرخسروی؛ محمد امینی؛ مهدی امینی؛ دکتر کاظم ایزدی؛ دکتر مهران
براتی؛ دکتر محمد برقعی؛ دکتر بهروز بیات؛ جمشید بیاتی؛ بیژن پوربهنام؛
بیژن پورمندی؛ حبیب پرزین؛ دکتر امیر پیشداد؛ دکتر سعید پیوندی؛ دکتر
نصرالله جهانشاهلو افشار؛مهندس رضا حاجی؛ بهرام چوبینه؛ محسن حیدریان؛ مهدی
خانبابا تهرانی؛ اسماعیل ختائی؛ دکتر مهرداد درویش پور؛ شیرین دخت
دقیقیان؛ هوشنگ رمضان پور؛ دکتر ماندانا زندیان؛ دکتر حمید زنگنه؛ لهراسب
زینالی؛ پرویز سروش؛اسدالله سرخیل؛ دکتر محمد سهیمی؛ علی شاکری؛ مهندس
منوچهر صالحی؛ حمید صدر؛ رامین صفی زاده؛ پرويز ضرغامی؛ دکتراسفندیارطبری؛
دکتر اسدالله طیورچی؛ دکتر ضیا عابدی؛ بهرام عباسی؛ نازی عظیما؛ شهرام
فداکار؛ فرهاد فرجاد؛ سرهنگ فروزین؛ دکترفرهنگ قاسمی؛ کامبیز قائم مقام؛
دکتر محسن قائم مقام؛ دکتر سياوش قائنی؛ دکترمصطفی قهرمانی؛ دکتر عزیز
کرملو؛ علی کشتگر؛ دکتر بهزاد کشاورزی؛ علی کشگر؛ حمید کوثری؛ رضا گوهرزاد؛
حسن لباسچی؛ علی ليمونادی؛ مهندس بهمن مبشری؛ دکتر هدایت متین دفتری؛
داریوش مجلسی؛ ملیحه محمدی؛ فرخنده مدرسی؛ تراب مستوفی؛ دکتر مهدی ممکن؛
بيژن مهر؛ بهجت مهرآسا؛ دکتر محمدعلی مهرآسا؛ مهدی موبدی؛ دکتر اکبر مهدی؛
فرید مهران ادیب؛ محمود مهران ادیب؛ دکتر همایون مهمنش؛ مهران میرفخرائی؛
علی نادری؛ رضا نافعی؛ نقی نقاشیان؛ مهدی نوربخش؛ سیروس هوشنگی؛ حسن یوسفی
اشکوری
• به امضاء کنندگان گرامی عرض می کنم که بنا
نداشته ام و
ندارم اعتراضیه ها و بیانیه ها و فراخوان ها را امضاء کنم. الا اینکه پای
استقلال ایران و آزادی مردم ایران به میان است. این اعتراضیه و نقد و هر
اعتراضیه و نقد دیگری بر تجزیه طلبی را برحق می دانم و با این و آنها
موافقم. تحول از طریق مردم و با شرکت و به دست مردم، با تجزیه طلبی
ناسازگار است. مراجعه به قدرت خارجی محور کردن آن در سیاست داخلی و باز
کردن دست آن در امور کشور و بستن دست مردم است. در عوض، همگرائی در درون
توانائی است و همگان را به این همگرائی فرا می خوانم.
ابوالحسن بنی صدر
ندارم اعتراضیه ها و بیانیه ها و فراخوان ها را امضاء کنم. الا اینکه پای
استقلال ایران و آزادی مردم ایران به میان است. این اعتراضیه و نقد و هر
اعتراضیه و نقد دیگری بر تجزیه طلبی را برحق می دانم و با این و آنها
موافقم. تحول از طریق مردم و با شرکت و به دست مردم، با تجزیه طلبی
ناسازگار است. مراجعه به قدرت خارجی محور کردن آن در سیاست داخلی و باز
کردن دست آن در امور کشور و بستن دست مردم است. در عوض، همگرائی در درون
توانائی است و همگان را به این همگرائی فرا می خوانم.
ابوالحسن بنی صدر
*******
لطفا کسانی که مایلند این بیانیه را امضاء نمایند برای اعلام حمایت ، نام و نام خانوادگی خود را به آدرس ایمیل زیر ارسال فرمایند:
b.amirkhosrovi@free.fr
لطفا کسانی که مایلند این بیانیه را امضاء نمایند برای اعلام حمایت ، نام و نام خانوادگی خود را به آدرس ایمیل زیر ارسال فرمایند:
b.amirkhosrovi@free.fr
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر