رودرویی یونان و اتحادیه اروپا برهبری آلمان،
برخورد اقتصاد عدالت گستر و اقتصاد فقر گستر نئو لیبرالیزم است. قرار بود در اقتصاد نئو لیبرال، ثروت جمع شده در
بالا قطره قطره به پایین سرازیر شده و در جامعه، جاری شود. در عمل، قضیه عکس شد و به این معنی که ثروتی که
به بالا انتقال یافت، اول، در همان بالا ماند و بعد از شروع بحران اقتصادی (که نتیجه
سرمایه داری قمار باز و مصرفی بود.) این ثروت طبقات پایین و متوسط است که با ایجاد
بحران اقتصادی با دستگاه مکنده ای که دولتهای
غربی در اختیار ثروتمندترین گذاشتند، بقیمت هر چه فقیر تر شدن این طبقات بطرف بالا
حرکت کرد( برای مثال،بطوری که در طول این 5 سالی که از بحران اقتصادی می گذرد، در انگلستان
ثروت 400 نفر از ثروتمند ترین دو برابر شد و معادل کل ثروت 40 درصد جامعه در دهکهای
پایینی.)
راه حل سیاست ریاضت اقتصادی نه با هدف حل بحران
بنحوی عادلانه، بلکه با هدف هر چه ثروتمندتر شدن طبقه بسیار ثروتمند به طبقات متوسط
و فقیر تحمیل شد و یونان کشوری بود که از این سیاست بیشترین صدمات را دید. حزب چپ سیریزا که برنامه رشد در مقابل ریاضت را
معرفی کرد، پاسخ جامعه یونان به سیاست جنایتکارانه ریاضت اقتصادی بود.
پاسخ اتحادیه اروپا، کوششی است بسیار وسیع
برای در نطفه خفه کردن این برنامه است و در نتیجه
برنامه گسترده ای را طریق ایجاد جو ترور و وحشت(برای مثال، جریانی پولی را بنا
بر قانون اتحادیه وظیفه داشته در بانکها ادامه دهد قطع کرده و در نتیجه دولت را مجبور
به جیره بندی برداشت پول کرده است.) ایجاد کرده است تا در رفراندم یونان، اکثریت مردم
از وحشت، رای آری به ریاضت اقتصادی بدهند و اینگونه مانع شود که کشورهایی مانند اسپانیا
و ایرلند و...و از یونان به عنوان مدلی برای مقاومت استفاده کنند.
در واقع در حال حاضر، در رابطه با مسئله یونان
و رفراندم، نظام توتالیتر نئو لیبرایسم بر ضد دموکراسی شمشیر را از رو بسته است و اتحادیه
اروپا و بخصوص دولت آلمان و باز بخصوص صدر اعظم مرکل را بکار گرفته است.
در آینه یونان، بوضوح و شفافیت کامل می شود
دید که نظامهای لیبرال، همانگونه که تاریخ لیبرالیسم می گوید، هیچ باور اصیل و واقعی
به دموکراسی و حکومت مردم ندارند و به همین جهت هر گاه تضاد بین دموکراسی و منافع این نظام ایجاد شود،
دموکراسی و اصول و قواعد و نرمهای آن را نقض می کنند.
در حال حاضر بوضوح می بینم که اتحادیه اروپا
قصد تغییر رژیم را در یونان دارد و اگر چه فعلا توانا با این تغییر از طریق مداخله
نظامی نیست ولی از تمامی دیگر امکانات اقتصادی، پروپاگاندایی و سیاسی برای ایجاد جو
ترور و وحشت در میان رای دهندگان یونانی می کند تا از طریق ایجاد وحشت آنها را به زانو
در آورد تا دیگر هیچ کشوری یجرئت نکند از خط و دستور و اوامر نظام اقتصادی اتحایده
خارج شود.
نتیجه رفراندم هر چه باشد، از الان این روشن
شده است که اتحایده اروپا، در حال تیشه زدن به پایه دموکراتیکی که ایجاد شده بود می
باشد و روز بروز بیشتر این اقتدار سرمایه داری نئو لیبرال است که می گوید که صاحب خانه
اوست و تا زمانی به ارزشها و قواعد و نرمهای دموکراتیک اجر می گذارد که رای دهندگان
به آنچه که او می خواهد رای دهند.
امید است که اکثریت جامعه ملی یونان اجازه
ندهند که از روی ترس و وحشت رای دهند و با بیاد آوردن غرور انسانی و ملی خود با گفتن
نه، وضعیت و فضایی را ایجاد کنند تا دیگر کشورهای جنوب و نیز جریانهای مترقی در کشورهای
شما اتحایده به آنها بپیوندند و در نتیجه و بتدریج، کشتی را ناخدایی دیگر بیاید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر