بر خلاف آقای رضا پهلوی که در کلام، سخن از دموکراسی
و حقوق بشر می زنند، اطرافیان ایشان و بر خلاف ایشان، بقول دایی جان ناپلئون، اهل
<پلیتیک> زدن نیستند و خیلی شفاف و صریح می گویند که غرض از ستایش از دوران
زرین رضا شاه و دوران طلایی اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران، هیچ
نیست جز باز سازی آن استبداد و دیکتاتوری و زدن و بستن و شکنجه کردن و کشتن و بریدن
زبان معترضان و دوختن لبان مخالفان و ساواک را با ساختار پست مدرن باز سازی کردن.
اینکه چنین کسانی که هنوز نه به دار است و نه به دار
است، تهدید به شکنجه و قتل می کنند، از ستایشگران و نزدیکان آقای رضا پهلوی هستند،
بروشنی ماهیت رژیم ایده آل اقای رضا پهلوی را به روشنی بیان می کند.
اینکه برای ایشان در تلویزیون محمد بن سلمان – ایران اینتر
نشنال – شوی تلویزیونی می گذارند و به رسم پدرش، شرکت کنندگان را با دستمالهای
یزدی اشان دست چین می کنند و مجیز گویانی،
به برسم دوران پدر و پدر بزرگشان، نیما راشدن، مجیز گوی دیروز آقای خمینی، سخن از
فدایی ایشان بودن !!!85 میلیون ایرانی می زند و خواب نشستن ایشان بر تخت طاووس را
می بینند و ایشان، بجای اینکه، حتی برای حفظ ظاهر هم که شده توی دهان این مجیز گوی
بزند که حد چاپلوسی و پا بوسی را نگاه دارد، با لذت و شادی و هیچان ملوکانه، آن را
می شنوند. (این چاپلوسی من را یاد سخنان چاپلوسانه آقای فخرالدین حجازی در حضور آقای
خمینی انداخت، ولی، بر خلاف رضا پهلوی، آقای خمینی از این هوش و ذکاوت بر خوردار
بود که برای حفظ ظاهر، بر این مجیز گوی بی همه چیز بتازد که این حرفهای مفت چیست
که می گویی؟)
اینکه، در فساد و وابستگی و نوکری، آقای رضا پهلوی
آنقدر افراط کرده که حتی آقای اردشیر زاهدی در مصاحبه با آقای لیمونادی به ایشان
می تازد و ایشان را دزدی معرفی می کند که از آمریکا و عربستان و اسرائیل پول می گیرد. (آقای فخر آور که از دیگر وابستگان می باشند،
گفتند که شاهزاده برای شرکت در این شوی تلویزیونی، 300 هزار دلار پول گرفته است که
150 هزار دلارش به ایشان رسیده است و 150 هزار دلار آن به آقای مجید آهی . تا این زمان نه ایشان و نه اقای آهی این اطلاع
را تکذیب نکرده اند.)
ولی در اینجا پلیتیک جدیدی می بینم که عضو گروه از
زمین سبز شده فرشگرد! که در خواب، رویای باز سازی دیکتاتوری "مدرن" سلطنتی
را می بیند، چنان سخن می گوید و به هوش مردم توهین، که سبب می شود که در مقایسه،
کیهان شریعتمداری را داری بی شرمی کمتر و شعوری بیشتر بیرون بیاید.
لطفا سخنان ملوکانه، متفکرانه، عالمانه، زیرکانه و مدبرانه
این اندیشه ناب و زرین و اتاق فکر سلطنتی
را بخوانید وقتی می گوید:
"اگر دیکتاتوری منجر به بهبود حقوق بشر شود، من در انتخاب آن شک نمی کنم"
"اگر دیکتاتوری منجر به بهبود حقوق بشر شود، من در انتخاب آن شک نمی کنم"
این سخن پر مغز گهر بار، که در برابر عظمتش و هیبت کلام
آن کوه نور و دریای نورهم با تمام سختی و استحکامی که پولاد را چون آب می شکافند،،
بمانند پرنیان نرم ابهت آن می شوند، را دو باره بخوانید ولی مواظب باشید تا در
دریای علم و اندیشه این اندیشه هزاره سوم غرق نشوید.
البته ایشان حتما می دانند که نفس دیکتاتوری بر نقض کرامت
و حقوق ذاتی انسان بنا شده است.
ایشان حتما می دانند که ستون های دیکتاتوری، بر بدنهای
بخون کشیده شده آزادی و آزادیخواهان بنا شده است.
البته ایشان حتما می دانند که دیکتاتوری، آزادی کشی است
که انگشت در جهان کرده تا هر جا آزادی یافت شود آن را خفه کند.
البته ایشان حتما می دانند که حقوق انسان، از جمله حق
شرکت در رهبری، تضاد ذاتی دارد با دیکتاتوری.
البته ایشان حتما می دانند، که دیکتاتور، چه در شکل
سنتی و چه در شکل دینی و چه در شکل ضد دینی و چه در شکل سکولار و چه در شکل
"مدرن" و ...و از انسانها اطاعت محض و کور کورانه و برده وار طلب می
کند، چرا که در غیر اینصورت، چون برف در صحرا و در زیر آفتاب سوزان، آب می شود.
البته ایشان حتما می دانند، ولی بنظر می رسد که این
سخن به قصد فریب که در واقع توهین نابخشودنی به هوش ایرانیان است به این دلیل گفته
اند که قصد پلتیک زدن دایی جان ناپلئونی داشته اند تا از هر طرف فضا را پر کنند. مانند آقا رضا پهلوی که هم می خواهند شاه باشند
و هم رئیس جمهور و یادشان می رود که چهل سال است که قسم خورده اند که شاه ایران
هستند و به مجله آلمانی فوکوس گفتند که شاه قانونی ایران هستند. (آش کشک
خالته/بخوری پاته نخوری پاته)
یکی از خصوصیاتی مشترکی که در سلطنت طلبان دیده ام،
کم هوشی و کم سوادی است و کوشش برای جبران آن از طریق پررویی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر