دیروز، مک فارلین،
مشاور امنیتی رونالد ریگان در گذشت.
اشتهار جهانی ایشان زمانی آغاز که سفر پنهانی ایشان به ایران با دیوید کیمچی، معاون موساد اسرائیل، و
دیگر همراهانش به ایران با کتاب انجیل امضاء شده از طرف ریگان و کیک، بوسیله سید مهدی هاشمی ، داماد منتظری افشا شد (
که به اعدام ایشان منجر شد.) و به افتضاحی عظیم در آمریکا که به <ایران گیت>
و یا <ایران کنترا> معروف گشت.
افشا شدن این سفر و انفجار سیاسی و رسانه ای که ایجاد کرد سبب شد تا مک فارلین
دست به خودکشی ناموفقی بزند. بعد از آن در
کمیته تحقیق مجلسین آمریکا شرکت و اطلاعات خود را در اختیار کمیته گذاشت. نتیجه تحقیقات گسترده، که از جمله شاهدان این
رابطه پنهان که از زمان گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی و معامله پنهانی آقای
خمینی و سران حزب جمهوری اسلامی با دستگاه ریگان برای به تاخیر انداختن آزادی
گروگانها و اینگونه تضمین پیروزی ریگان شروع
شده بود، ابو الحسن بنی صدر بود. بعد از
کودتای خرداد 60 و خروج از ایران، بنی صدر علت خروج خود را افشای سازش پنهانی این
روابط اعلام کرده بود.
نتیجه این تحقیقات، در سال 1987 تحت عنوان <گزارش کمیته تاور> <The Tower Commission Report> منتشر شد.
در کنار آن، مک فارلین خاطرات خود را تحت عنوان < اطمینان خاص> < Special Trust> منتشر کرد. بخش عمده ای از این خاطرات به ایران ارتباط
دارد و شاید بشود گفت که مهمترین بخش آن برای وطن ما، قسمتی است که دیوید کیمچی، پیام
رهبران درون ایران را به او می رساند که پیام داده بودند که در مقابل حمایت
آمریکا، حاضر به قتل خمینی از طریق زهر کش کردن او می باشند. البته نامی از این رهبران نبرده است. ولی نیازی زیادی هم نیست که اسم برده شود. چرا که می دانیم که نزدیکترین افراد به اقای
خمینی کسانی جز آقایان رفسنجانی و خامنه ای نبوده اند و نه تنها غیر از اینها
امکان ارتکاب چنین قتلی را نداشتند، بلکه از چنین قتلی جز اینها نمی تواستند سود و
بهره ببرند.
یکی از بخشهای مهم گزارش تاور، پیام
فرستاده آقای رفسنجانی، به کلنل نورث در لندن است، که در مقاله دیگر مستند آورده و منتشر کرده ام. در این پیام، فرستاده آقای رفسنجانی به سرهنگ نورث
می گوید که برای اینکه آنها (یعنی معتدلها)! در نبرد قدرت دست بالا را بگیرند،
باید ایران در جنگ با عراق شکست بخورد که همینطور هم شد. وقتی حدود 50 صفحه ای از گزارش تاور را، که در این
رابطه است، مطالعه می کنیم، به ضرس قاطع
می شود گفت که این فرستاده کسی جز آقای مهدی کروبی نمی توانسته باشد.
دیگر اینکه این روابط پنهان و خرید اسلحه آمریکایی از طریق اسرائیل، که از بعد
از کودتای خرداد 60 شروع شده بود، می تواند بما بگوید که دستگاه های جاسوسی
اسرائیل و افسران موساد از همان زمانها با طرفهای ایرانی رابطه برقرار و شروع به
خریدن آنها کرده بودند و اینگونه است که توانستند به قلب دستگاههای اطلاعاتی رژیم
نفوذ کرده، تا حدی که محرمانه ترین اسناد غنی سازی را بار ماشین کرده و از ایران
خارج کنند و...و.
برای نسل جوان شاید هیچ چیز از این مهمتر نباشد که در پی یافتن علل این سوال
بر آیند که چگونه انقلابی که بر علیه دیکتاتوری و برای استقرار مردمسالاری در
ایران مستقل و آزاد روی داد، به استبدادی فاسد تر، خائن تر و جنایت کار تر از
استبدادی که سبب ساز انقلاب شد، منجر شد؟
تا پاسخ این سوال به تمام و کمال یافت نشود، پاسخی درخور به سوال، چه باید
کرد؟، نیز یافت نخواهد شد.
در زیر، تحقیقی را که قبلا منتشر کرده بودم، در زیر می آورم:
مک فارلین، مشاور امنیت ملی دولت ریگان، و کسی که در جریان ایرانگیت با همراهان خود از جمله افسر موساد و قربانی فر، ساواکی سابق و دلال اسلحه و...با هواپیما به ایران رفت و بعد از اینکه نزدیکان آیت الله منتظری این حضور را افشاء کردند (آخر نمی شد که از یک طرف پشت سر هم، مخالفان و منتقدان به بهانه رابطه با آمریکا داشتن، یا زندانی و شکنجه و یا اعدام کرد و از طرف دیگر خود روابط پنهان با شیطان بزرگ! را گسترده کرد.) و ماجرا رو شد دست به خودکشی ناموفق زد، در خاطرات خود (صص 20-21) از پیشنهاد کسانی در درون رژیم کسان یاد می کنند که در موقعیتی هستند که توانا به آزاد کردن گروگانهای آمریکایی در لبنان هستند و به دیوید کیمچی، مدیر موساد اسرائیل، پیشنهاد داده اند که حاضر هستند خمینی را، در مقابل حمایت ریگان از آنها، به قتل برسانند.
البته اینها کسانی جز آقایان رفسنجانی و خامنه ای نمی توانسته اند باشند. چرا اینها تنها کسانی بودند که امکان چنین کاری را داشتند و تنها کسانی بودند که در صورت مرگ آقای خمینی، می توانستند جای او را پر کنند و باز تنها کسانی بوده اند که توانا به آزاد کردن گروگانهای آمریکایی بوده اند (سیاست وقتی هدف را قدرت قرار داد نه تنها پدر و مادر و دوست و رفیق ندارد، که پدر و مادر و دوست و رفیق کش است. قبلا که آقای رفسنجانی، رفیق غار و پدر دامادهای خود، آیت الله لاهوتی را به قتل رسانده بود و بعد هم بهمراه آقای خامنه ای ترتیب یادگار امام را دادند و آقای خامنه ای رفیق 50 ساله که او را به رهبری رسانده بود استخری کرد.)
این دولت ریگان بوده است که با وجود اصرار بسیار دیوید کیمچی با پیشنهاد مخالفت می کند. اینکه چرا دولت ریگان با قتل مخالفت کرده را توضیح نمی دهد، ولی معلوم است که آنها خمینی را ترجیح می دادند، چرا که ایشان بنا را بر این گذاشته بود که جنگ بیست سال هم طول بکشد ایستاده ایم و البته ادامه جنگ، بنا بر قول آلن کلارک در دادگاه ماتریکس چرچیل، بسود منافع عظیم غرب بود. باز همین سیاست ادامه جنگ و ایجاد تنش در خلیج فارس بود که بهای نفت را که انقلاب ایران به از 34 دلار (به ارزش امروز، حدود 130 دلار) رسانده بود به حدود 7-8 دلار کاهش داده بود و بهانه لازم برای ورود ناوگان آمریکا به خلیج فارس را فراهم کرده بود.
در لینک زیر از واشنگتن پست, از قول دیوید کیمچی نقل شده که وی صحبت با مک فارلین در خصوص نقشه قتل را منکر شده است , حالا علت این انکار چه بوده است, اعلم الله
https://www.washingtonpost.com/archive/politics/1994/09/11/reagan-ex-aide-details-start-of-iran-contra-in-book/bf708d50-35a9-4fd5-9639-97984005c080/
پاسخ دادم که البته که کیمچی جز این نمی توانسته بگوید، چرا که تایید سخن مک فارلین همان و پذیرفتن اینکه دولت اسرائیل دولتی تروریست است همان. در حالیکه مک فارلین نه نیازی به داستان سازی داشته است و نه سودی از آن می برده است.
دیگر اینکه مقاله بالا می گوید که مک فارلین در مصاحبه 60 دقیق گفته است که کیمچی پیشنهاد کرده بود که روش دیگر به قتل رساندن خمینی این است که کم کم از طریق زهر در غذای او ریختن و بمرور او را به قتل برسانیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر