۱۳۹۲ شهریور ۹, شنبه

در باب سخنرانی امروز اوباما و خط قرمز او

الان به سخنرانی باراک اوباما در باره سوریه گوش می کردم( سخنرانی بسیار قدرتمند است.)  ریسکی که با رسم کردن خط قرمز استفاده از بمب شیمیایی در سوریه انجام داده  بود با شکست بی سابقه در چند قرن اخیر دیوید کامرون در مجلس عوام انگلیس، مخالفت افکار عمومی امریکا از جمله به علت خسته بودن از جنگ، مخالفت بسیاری از نمایندگان کنگره و سنای آمریکا با چنین حمله ای و نامشخص بودن نتایج چنین حمله ای او را در موقعیتی قرار داده که نه راه پس و نه راه پیش دارد.  چرا که از یک طرف رئیس جمهوری آمریکا نمی تواند تعهدی را بکند و بعد آن را در برابر دنیا نقض کند و از طرف دیگر ریسک حمله ای بسیار محدود، بسیار بالا می باشد و در صورت اثر منفی به بار آوردن، جمهوریخواهانی که برای به پایین کشیدن او دقیقه شماری می کنند به هدف خود خواهند رسید.

برای فرار از چنین وضعیتی حال او می گوید که او حمله نظامی را خواهد کرد ( بر قول خود وفادار خواهد بود.) ولی از آنجا که آمریکا قدیمی ترین دموکراسی دارای قانون اساسی در دنیا می باشد، از دو مجلس آمریکا برای انجام این کار اجازه خواهد گرفت.  در چنین  حالتی دو وضعیت بیشتر ایجاد نخواهد شد:

1. 
دو مجلس از تصمیم او حمایت می کنند.  در چنین صورتی در صورتی که حمله نظامی او به سوریه نتایج منفی ببار آورد دیگر جمهوری خواهان نمی توانند او را زیر حمله قرار دهند چرا که خود آنها از چنین تصمیمی حمایت کرده بودند
.
2.
دو مجلس، مانند مجلس انگلستان، با چنین تصمیمی مخالفت می کند.  در چنین حالتی، با وجود اینکه اوباما تحقیر خواهد شد ولی ضرر آن بسیار کمتر از نقض تعهد  خواهد بود.  چرا که او به دنیا خواهد گفت که من آماده بودم حمله کنم ولی از آنجا که در آمریکا سیستم دموکراتیک حاکم است، رئیس جمهور وظیفه دارد از تصمیم نمایندگان که منعکس کننده افکار عمومی آمریکا می باشد اطاعت کند

به بیان دیگر، با نمایندگان دو مجلس آمریکا را وارد معادله کردن، خود را از وضعیت بدترین نجات داده است.  ولی این تصمیم می تواند نتایج دراز مدت مثبتی برای آمریکا و جهان داشته باشد و می تواند سنتی را پایه گذاری کند که از این ببعد هیچ رئیس جمهوری در آمریکا بدون موافقت دو مجلس به جنگ تجاوز کارانه دست نزند ( از اولین کسانی که اینکار را کرد، رونالد ریگان بود که به پاناما حمله کرد و بعد کلینتون در مورد کوزوا و بوش پدر در مورد عراق.)

فیلسوفی فرانسوی( اسمش از ذهنم پرید.) در دوران انقلاب فرانسه گفته بود که دموکراسی در انگلستان  در نتیجه بین ستمگران پدیدار شد ( بعد از سقوط امپراطوری رم، هیچ رئیس قبیله و ناحیه ای در انگلستان دارای آن قدرت نبود که سرتاسر انگلستان را تصرف کند و بنا براین پذیرفتند که سلطنت را به این شرط بپذیرند که حقوق این لردها را تامین کنداینگونه بر عکس کشورهای ما، دیگر شاه نمی توانست یک شبه اموال دیگران را تاراج کند.) حال شاید بشود گفت که در نتیجه ضعف روز افزون امریکا و برخوردهای شدید درون نظام سیاسی آنها، ما شاهد دموکراسی بیشتر و در نتیجه جنگهای کمتری باشیم.

در هر حال وظیفه ماست که وضعیت جهانی هر چه باشد ما پروسه مردم سالاری در ایران مستقل را پیش ببریم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر