۱۳۹۵ آذر ۲۳, سه‌شنبه

باز به یاد مسعود






امروز سالگرد شهادت برادرم، مسعود، در جریان انقلاب بدست لباس شخصی های سلطنتی می باشد.  سید حسین نواب صفوی، روزنامه نگار و مشاور اولین رئیس جمهور که در جریان کودتای خرداد شصت، که به روایت به سرقت رفته انقلاب و حلقه مفقوده انقلاب تبدیل شده است، به سبب اطلاع از سازش پنهان آقای خمینی و حزب جمهوری بر سر گروگانها که به پیروزی ریگان انجامید، اعدام شد، قبل از اعدام گفته بود که ترس او از این است که رژیم ضد انقلاب حاصل کودتا که حال لباس انقلابی را بر تن کرده است دست به چنان جنایتهایی بزند که مردم آروزی دوران استبداد سلطنتی را بکنند.

در چنین وضعیتی، وظیفه کسانی که بر عهد خود با انقلاب و وطن و سرنوشت آن ایستاده اند، بس سنگین است.  شهادت نازنین مسعودها و حسین ها، که برای استقلال و آزادی و مردم سالاری و عدالت اجتماعی و رشد وطن به شهادت رسیدند، وظیفه بازماندگان را بس سنگین تر می کند.  کوشش نسل انقلاب، که بر اهداف انقلاب وفادار مانده و بگونه ای خستگی ناپذیر بر عهد خود ایستاده اند، بیش از هر چیز لازم است بر این تمرکز کند که به نسل جوان بگویند که انقلاب با اهداف دموکراتیک و بر پا کردن رژیمی در خدمت حقوق انسان و حقوق شهر وندی و حقوق ملی بود که انجام شد و آنچه را که شما به اسم انقلاب و در ردای انقلاب می بینید، در واقع ضد انقلابیونی می باشند که بر ضد این اهداف شمشیر را از رو بستند.
وظیفه این نسل است، که بر هدف پایدار مانده اند این است که روایت انقلاب را آنگونه که واقع شده است در اختیار نسل جوان بگذارد تا این نسل ببیند که وضعیت فاجعه وار حاضر نه نتیجه انقلاب که نتیجه کودتای بر ضد انقلاب است.
وظیفه این نسل است که به نسل جوان بگوید که انقلاب، نه خشونت که خشونت زدایی است و روش غالب انقلاب ایران بر خلاف دیگر انقلابهای قرن بیست، روش عدم خشونت که به پیروزی گل بر گلوله معروف شد بود و اینگونه نوع جدید انقلاب را به کشورهای اروپای شرقی و دیگر کشورها آموخت.
وظیفه این نسل است که از طریق بکار گیری عقل نقاد، اشتباهاتی را که در جریان مبارزه انجام داده است نقد کرده و اینگونه آنها را به تجربه برای ادامه مبارزه تبدیل کند.
وظیفه این نسل که بر عهد خود پایدار مانده اند این است که به نسل جوان بگویند که انقلاب نه یک حادثه که یک پروسه و جریان است که سرنگونی  استبدادی که کودتا بر علیه ان انجام شده تنها نقطه عطف آن است و برای به هدف رسیدن نیاز به ممارست و پایداری دارد تا به نتیجه منطقی خود که استقرار جمهوری شهروندان است برسد.

وظیفه این نسل است که به نسل جوان بگوید که استبداد چند هزار ساله با چند جنبش در پی گرفته نشده از بین نمی رود و عناصر باوری و روانی و ارزشی که به استبداد تاریخی در وطن استمرار بخشیده است در روح و روان ما ساری و جاریست و اینگونه شد که اقلیتی 5 درصدی (در انتخابات ریاست جمهور نامزد این خط، زیر 5 درصد رای آورد.) قادر به باز سازی استبداد در بعد از انقلاب شدند (مائو گفته بود که 5 درصد مسلح جامعه می تواند 95 درصد بقیه را کنترل کنند.  ولی این فقط در جوامعی ممکن است که ارزشهای حق مدارانه و دموکراتیک درونی بخش بزرگی از جامعه نشده و اعتیاد به اطاعت از قدرت گسترده باشد).
وظیفه این نسل است که به نسل جوان بگویند که انقلاب واقعی از استبداد زدایی از شخصیت، روان و باورهای یکایک ما که شروع می شود و اینگونه به درون جامعه سرازیر شده و از جویبارهای آلوده به استبداد، که فرد را با جامعه ربط داده استبداد و خشونت زدایی خواهد کرد و اینگونه است که هر چه طراوت و زلالیت و پاکی این جویبارها افزوده شود، استبداد تبهکاری که بر این ساختار اجتماعی-فرهنگی بنا شده زودتر فرو خواهد پاشید.

آخر اینکه سالگرد شهادت برادرم و دیگر فرزندان ایران زمین بما بار دیگر یاد آوری می کند که شیران کشته نشدند تا کفتارها میراث خوار آنها شوند ولی برای اینکه نقطه پایانی بر اینگونه شدن بگذاریم نیاز داریم از طریق دست یافتن به داستان انقلاب، آنگونه که واقع شده و نه آنگونه که نمایانده شده، پاسخ چه باید کرد خود را بیابیم، چرا که آینده همیشه در گذشته است که روی می دهد و نتیجه ساز و کارهایی است که در گذشته روی داده است و تفسیر و روایت از گذشته آینده را می سازد.  اینکه شخصیتها و جریانهای در پی قدرت بیشترین کوشش را می کنند تا از طریق جعل و تحریف، گذشته را از آن خود کنند این است که می دانند که اگر به اینکار موفق شوند، آینده از آن آنها خواهد بود و البته در چنین وضعیتی که سنگهای حقیقت بسته و سگهای قدرت در پی جعل رها، مسئولیت سخت سنگین تر می شود.  برای رها شدن از تار عنکبوتهای در هم تنیده شده جعل و تحریف و سانسور، پیشنهاد اینجانب این است که در هر چه خوانده و شنیده اید شک کنید، ولی در شک نایستید و بیشترین کوشش را بعمل بیاورید تا جریان آزاد اطلاعات و اندیشه و به بحث آزاد خواندن، آنچه را که واقع شده است را بیابید.  وقتی امور واقع را آنگونه که واقع شده است را یافتید، آنگاه پاسخ به سوالهای چه باید کرد و چگونه باید کرد را خواهید یافت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر