پاسخ بنی صدر به آقای امیر طیرانی، نویسنده کتاب <هفتاد سال پایداری> (خاطرات حسین شاه حسینی 1320 تا 1360)
در پایین، صفحاتی که آقای بنی صدر پاسخ اطلاعات داده شده در صفحات: 565-566 و 567 را داده اند موجود می باشد:
با سلام
عقل قدرتمدار با تخریب شروع می کند و با تخریب خود شروع می کند. زمانی که این خاطرات منتشر شد دوستی به فرانسه آمده بود به او گفتم به این شخص بگویید این دروغها چیست که بعنوان «خاطرات» میسازید. تا زنده اید دروغهای خود را تکذیب کنید و از خود دروغهای تا این حد فاحش باقی نگذارید که هروقت اسم شما بمیان آید، دروغ سازی ناشیانه متبادر به ذهن بگردد.
اما تناقضهای این دروغ از اندازه بیروه هستند. یکچند از آنها:
1 . مرحوم حاج آقا رضا زنجانی سابقه اش با بنی صدر به قبل از نهضت ملی ایران و تشکیل حکومت مصدق باز میگردد. این رابطه همواره صمیمانه بود و هیچ گاه قطع نشد. او آدم مؤدبی بود. فرزند او و فرزند برادر او، مرحوم حاج میر ابوالفضل زنجانی در دفتر رئیس جمهوری کار میکردند. فرض کنیم ارتباط مستقیم میان او با رئیس جمهوری نبود، نیاز به آقا شاه حسینی برای پیغام دادن به بنی صدر نداشت. برادر بنی صدر هم با او در ارتباط بود.
2. غیر از این که آقای شاه حسینی در طول مدت، دوبار با رئیس جمهوری دیدار کرده است و هرگز در خوزستان نزد رئیس جمهوری نیامده است. دروغگو نمی دانسته که محل اقامت و کار بنی صدر کجا بوده است. او یک ساعت هم در عمارت استانداری اقامت نکرد. زمانی که او می گوید بنی صدر در ستاد نیروی هوایی در دزفول مستقر بود. آن دوبار هم، یکی در روزهای اول ریاست جمهوری بود به درخواست تثبیت خود در شغلی آمده بود که حکومت موقت به او داده بود و باردیگر برای معرفی ورزشکاران.
3 . بنی صدر وقتی در خوزستان مستقر شد که جنگ شروع شده بود و آقای رجائی هم نخست وزیر بود. اما اگر ادعا این است که قبل از جنگ نزد رئیس جمهوری آمده است که هنوز نخست وزیر معین نشده بوده است، قراربود بنی صدر یک ماه در خوزستان برای اجرای طرح شبکه بندی توزیع آن و نمک زدایی بماند اما نماند. بایگانی روزنامه انقلاب اسلامی موجود است. با مراجعه به آن، آسان می توان توجه کرد که از نیمه خرداد تا پایان مرداد ماه که حکومت رجایی تشکیل بوده است، بنی صدر به خوزستان نرفته و در آنجا اقامت نگزیده است.
4. دیدار با مرحوم زنجانی در خانه مرحوم جواد مصطفوی انجام شد. در ماه اردیبهشت و برای تشکیل جبهه مقاومت. در این ملاقات هیچ کس همراه او نبود. حتی صاحب خانه نیز در گفتگو شرکت نداشت. موضوع گفتگوهم تشکیل جبهه بود. چند روزی بعد از این دیدار، آقایان دکتر سنجابی و دکتر آذر نزد بنی صدر آمدند و گفتند آقای زنجانی از قول شما میگویند جبهه تشکیل دهیم. بنی صدر پاسخ داد همینطور است. گفتند شما می دانید که نهضت آزادی هیچ گاه تن بکار جبهوی نداده است. بنی صدر به آنها گفت: این آخرین فرصت است یا جبهه مقاومت تشکیل می دهید و جلو بازسازی استبداد را می گیریم و یا گرفتار سرکوب خونین می شود. حاصل آن کوشش شورای ملی مقاومت شد.
5. این متن بنی صدر را می سازد (وفای به رأی مردم ) و و مرحوم زنجانی و خود را خراب می کند. چرا که او را مردی بی ادب و دارای فکر سخیف (طرز سخن گفتن از بنی صدر و پیشنهاد او به بنی صدر) معرفی می کند. در حقیقت، خود را جانشین مرحوم زنجانی میکند و تراوشات عقل قدرتمدار خود را به او نسبت میدهد. از دید چنین عقلی شأن آقای زنجانی در بکاربردن زبان زور و تحقیر بوده است.
ایام بکام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر