در واقع 17 شهریور را می شود 30 تیر دوم شاه دانست که برای حفظ قدرت استبدادی
خود و محروم کردن مردم از حق حاکمیت، دستور کشتار مخالفان خود را که دست به
تظاهرات مسالمت آمیز زده بودند را صادر کرد.
می توان گفت که تا زمان صدور فرمان این کشتار، این امکان وجود داشت که تحول رژیم
استبدادی به نظامی دموکراتیک بدون فروپاشی صورت بگیرد ولی صدور این فرمان و به
رگبار بستن مردم با مسلسل سنگین (کشتار اول در صبح از طریق مسلسل سنگین زرهپوش روسی
که در دهانه جنوبی میدان ژاله مستقر شده بود، انجام شد. تفنگهای ژ-3 بعد از این بود که بکار گرفته شد.)
و کشتن و زخمی کردن حدود 400 نفر این امکان را از بین برد.
نسل جوان، بیش از هر چیز نیاز دارد تا بجای شکایت و
ناله و عصبانیت از اینکه چرا نسل ما انقلاب کرد، با انقلاب بهمن از طریق نقد کردن
آن، آشتی کند و در این آشتی با عظیم ترین جنبش ایرانیان در طی قرون، این انقلاب
بزرگ را در کانتکست خیزش ایرانیان در طول قرنی قبل از آن که نسلهای قبلی برای متحول
کردن استبداد تاریخی به مردمسالاری و جزر و مدهای آن به پا خواستند، معنی و تفسیر
کند.
وقتی چنین تحولی رخ دهد، آنگاه این نسل نیز خود را بخشی
از جنبش تاریخی ایرانیان برای پایان دادن به استبداد تاریخی تاج و عمامه خواهد
یافت که از طریق نقد این جنبشها و انقلابها، نقاط قوت و ضعف آنها را خواهد یافت و
با تبدیل آنها به تجربه، این کوشش تاریخی را برای استقرار جمهوری شهروندان ایران
ادامه دهد.
در لینکهای زیر، خاطرات خود را از این روز بر قلم و
بر بیان آورده ام:
مشاهدات من از ۱۷ شهریور»
از میان کشتار هفده شهریور ۱۳۵۷
شاهد کشتار میدان ژاله در 17شهریور57 در صفحه آخر
صدای آمریکا
شهادت من کشتار میدان ژاله در 17شهریور57 در
صفحه آخر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر