با یکی از دوستانم که استادی آلمانی و متخصص
روسیه است بعد از مصاحبه اش با بی بی سی گفتگوی طولانی داشتیم که بسیار خلاصه آن
را در اینجا می آورم:
گفتم که پوتین می گوید که پیوستن اوکراین به
ناتو خطر حمله به روسیه را افزایش می دهد.
جواب داد که حرف نادرستی می گوید.
چرا که روسیه قدرت اتمی است و بمبهای اتمی اش را هم به روز کرده است و و هیچ
کشور غیر اتمی و یا اتمی در مخیله اش نمی گنجد که
به روسیه حمله کند.
گفتم که پوتین می گوید که اوکراین هیچوقت کشور
نبوده و حق زیستن ندارد. گفت که این آقا
که خود ناسیونالیست روس تشریف دارد باید این
قاعده را می دانست که برای رشد ناسیونالیسم و ایجاد دولت در کشوری دیگر، حمله نظامی
به آن بهترین راه است. اشاره اش به سخن
معروف چارلز تیلی، یکی از معتبرترین تئوریسین ها انقلابات اجتماعی که گفته بود:
جنگ دولت را ایجاد کند و دولت جنگ راه می
اندازد.
“War made the state, and
the state made war,”
گفتم فکر می کنی که علت واقعی دستور حمله به
اوکراین چه بود؟ گفت که احتمالا این تصمیم را پوتین قبل از کرونا نمی گرفت و منطقی
عمل می کرد. چرا که تا آن زمان از منظر
منافع روسیه ای که می فهمد منطقی عمل کرده است.
ولی به نظر می رسد که ایزوله کردن خود برای مبتلا نشدن به کرونا (اشاره به
آن میز شش متری مسخره کرد.) منجر به ایزوله شدن در اندیشه هم شده است و خیالاتش
برای به واقعیت تبدیل شده اند. اضافه کرد
که < پوتین قدیم> همیشه افرادی را با نظرهای متفاوت در دور خود داشت و به
نظرات همه گوش می داد و بعد تصمیم می گرفت.
ولی <پوتین جدید> پسا کرونا دیگر نه گوش می کند و نه آن تیم قبلی را
دارد و جای آن را ترسوها و چاپلوسها دور او را گرفته اند و می ترسند که حقیقت را
به او بگویند.
باز اضافه کرد که پوتین فکر می کرد با حمله به
اوکراین سربازان اوکراینی اسلحه را زمین خواهند گذاشت و تسلیم خواهند شد و بنا بر
این جنگ کوتاهی خواهد بود و دولت دست نشانده ای را مستقر و بعد خارج خواهد شد.
گفتم که این از خصوصیات مستبدان است که همیشه
با لیاقتها را می رانند و بی لیاقتها را جانشین و اینگونه خیلی راخت تر خیال را
جانشین واقعیت می کنند. صدام حسین هم فکر
کرده بود که در عرض یک هفته ارتش ایران را شکست خواهد داد.
اضافه کرد که در دوران جنگ سرد می شد دولت دست
نشانده را ایجاد کرد. هم آمریکا اینگونه
دولتها را داشت و هم شووری، ولی الان وضعیت فرق کرده است و دیگر چنین امکانی وجود
ندارد. آمریکا با آن قدرت نظامی و اقتصادی
و با هزینه عظیمی موفق نشد که چنین دولتهایی را در در کشورهایی ضعیف چون عراق و
افغانستان و لیبی و سوریه ایجاد کند و شکست خورد.
البته که پوتین هم نمی تواند چنین کاری را انجام دهد.
گفتم که بنظر می رسد که کوتاهترین راه برای
جلوگیری بیشتر از خونریزی و بیرون بردن نیروهای روسیه از اوکراین <کودتای کاخ است> و خلع پوتین. گفت که ممکن است این راه حل باشد ولی ساختار
قدرت را همانگونه که در سال سال 1991 تغییر نداد، این ک.دتا هم تغییر نخواهد داد. گفتم کودتای کاخ بنا بر تعریف چنین هدفی را نمی
تواند داشته باشد، ولی حداقل این است که جنگ با به پایان خواهد رساند که موافق بود.
در مورد اوکراین صحبت کردیم و ناسیونالیسم
اوکراینی که افراطی و نژاد پرست و خطر ناک است و گفت که اگر کشوری با چنین فرهنگ سیاسی
به اتحادیه اروپا ملحق شود هر چه بیشتر اتحایده را به طرف راست و راست افراطی پیش
خواهد برد و من هیچ علاقه ای با ناسیونالیسم اوکراینی با آن تاریخش (منظورش همکاری
با هیتلر و کشتار یهودی ها ندارم.) اضافه
کرد که البته در انتخابات قبلی آنها رای کمی آوردند. ولی علت آن مانند دست راستی ها در غرب این می
تواند باشد که بسیاری از نظرات و برنامه های ها آنها را )مانند حذف زبان روسی از
مدارس، در حالیکه سی تا سی و پنج درصد از اوکرایینی ها روسی هستند و یا اینکه نمی
پذیرند که اقلیتهای بسیار دیگری نیز در اوکراین حضور دارند و حقوق دارند.) دیگر
گروه های سیاسی وارد برنامه خود کردند و اینگونه چیز زیاد دیگری برای آنها نمانده
است.
گفتم که چند
روز و شاید چند هفته آینده خواهد گفت که آیا پوتین فعلا خواهد ماند یا
خواهد رفت.
امروز صبح هم بعد از مصاحبه دوم خود گفت که راه حل دیگر این است که سال 1991 تکرار شود و آن اینکه سربازان روسی نپذیرند که دست به کشتار بزنند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر