۱۳۹۲ اسفند ۸, پنجشنبه

تحلیلی کوتاه از اوضاع اوکراین و اینکه چگونه طرح بختیاری کردن جنبش را میدانی ها شکست دادند



رابرت پاری، سرنگونی یانکویچ را کودتای دموکراتیک خوانده بود و کار محافظه کاران جدید.  مشکلی که تحلیل ایشان داشت این بود که در آن مردم هیچ نقشی نداشتند و اگر هم بودند تقلیل داده شده بودند به فاشیستهای نژاد پرست.  در هر حال برای من سوال بود که چگونه درست چند ساعت بعد از امضای موافقتنامه بین رئیس جمهور و مخالفان و اتحادیه اروپا ( و موافقت بدون امضای روسیه.) یکدفعه  اوضاع در هم ریخت و پلیس و گارد کاخ ریاست جمهوری آب شدند و به زمین رفتند.  کوشش در یافتن اطلاعات بیشتر و دقیقتر کردم و از دوستان اوکراینی و یا غیر اوکراینی که اطلاعات درون جامعه ای از اوکراین دارند سوال کردم که تحلیل آنها چیست و نظرشان.  مجموعه این تحلیلها و نظرات و در کنار قرار دادن نظریه توطئه من را فعلا به این نتیجه رسانده است که:
1.       اتحادیه اروپا و روسیه قصد اجرای طرح نوع بختیار در اوکراین را داشته اند، به این معنی که در زمانی که رژیم در حال سقوط بوده است تصمیم گرفته اند که برای جلوگیری از تبعات چنین سقوطی، رفرم را در رژیم انجام دهند.  ولی مردم میدان که بگونه ای ستایش بر انگیز سه ماه بطور دائم در هوای زیر صفر ایستاده بودند، مانند مردم ایران در زمان انقلاب، متوجه این برنامه شده اند( در آن زمان وقتی بختیار نخست وزیر شد یکی از شعارها این بود:"ما میگیم شاه نمی خوایم، نخست وزیر عوض میشه/ ما میگیم خر نمی خایم، پالون خر عوض میشه.) و بر تصمیم خود که سرنگونی یانکویچ، نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، ایستاده و وارد عمل شده اند و نیروهای امنیتی که عقب نشینی روز قبل رئیس جمهور را دیده بودند انگیزه سرکوب را از دست داده و خود را عقب کشیده اند.  البته این از حقوق مردم می باشد که وقتی دیدند رئیس جمهور منتخبی قصد دیکتاتور شدن دارد او را عوض کنند.
2.       وضعیت حاضر نه برای اتحادیه اروپا خوب است و نه برای روسیه.  چرا که اتحادیه اروپا می بیند که کشوری با خطر جنگ داخلی روی دستش قرار گرفته که برای فرو نریختن اقتصادش به بیش از 30 میلیارد دلار نیاز دارد و البته وضعیت مالی خراب اتحادیه اروپا و نیز آمریکا ( البته آلمان کمی در این رابطه استثنا است و اگر پولی بیاید از المان خواهد بود.) اینکار را بسیار مشکل می کند( البته مستبدان عربستان و قطر که چنین پولی را دارند ممکن است به فکر بیافتند ولی اول باید دید که نفعشان چه خواهد بود).  در این رابطه روسیه خوشحال هم هست چرا که دیگر لازم نیست 12 میلیارد دلار را برای حمایت از دولتی که نه تابع او بلکه بین اروپا و روسیه بازی می کرد را پرداخت کند.   البته غرولند خواهد کرد و احتمالا تهدید، ولی فعلا زیاد ضرر نکرده است
3. روش عمل حزب یانکویچ بعد از سرنگونی او ما را یاد مجلس دست نشانده رضا شاه بعد از سرنگونی او می اندازد و اینکه چگونه بسرعت نمایندگان دست بوس (در هر دو مورد) جبهه عوض کرده و کاتولیک تر از پاپ خواستار دستگیری و محاکمه ارباب قبلی شدند.  این نوع شباهت در عمل در رابطه با نمایندگان دست نشانده بما می گوید که در فردای جنبش برای سرنگونی، همین نمایندگان ذوب شده در رهبری ولی مطلقه فقیه از اول کسانی خواهند بود که خواستار دستگیری و محاکمه آقای خامنه ای بشوند.  
4.       جنبش مردم اوکراین و اشتباه جنبش سبز را مرتکب نشدن سبب شده است که فضا باز شود و امکان تغییرات اساسی ایجاد شود، ولی باز بودن فضا به این معنی نیز می باشد که اگر خود التر ناتیو مردم سالار نداشته باشند تا فضای خالی را پر کنند، نوع دیگری از بلای مصر بر سرشان خواهد امد.  در حال حاضر زیاد حضور این آلتر ناتیو حس نمی شود و البته این می تواند بسیار خطر زا باشد.  ولی در حال حاضر و تا این زمان، جامعه مدنی اوکراین مانع شده است تا افراطی ها قلب فضای سیاسی را به کنترل خود در بیاورند.
5.       ظاهر نشدن آلتر ناتیو مردم سالار و ترکیب جمعیتی و هویت جدید و مورد مناقشه و هنوز تعریف نشده ( چه  برسد به درونی شدن آن.) سبب شده است که علائم هشداری که قبلا در باره احتمای سوریه ای شدن اوکراین داده بودم  خود را در کریمه  نشان دهد و اگر درست و زود عمل نشود احتمال تجزیه خون آلود کشور اصلا کم نیست.
6.       در هر حال، اوکراین خود را وارد تجربه ای جدید کرده است.  اگر گفتمان استقلال و ازادی، گفتمان غالب در میان مردم و گروه های سیاسی بود براحتی می شد اینده ای بسیار دموکراتیک و رشد یاب برای اوکراین پیش بینی کرد ولی و اگر چه علائمی از آن را می بینیم ولی تا آنجایی که از دور قادر به دیدن هستیم، گفتمان غالب در میان گروه های سیاسی و مردم نیست( در اینجاست که به اهمیت فوق العاده حضور پر رنگ و تاریخی این گفتمان در ایران می شود پی برد.)  امیدوارم در جریان ادامه مبارزه و از طریق بکار گیری عقل نقاد و اینگونه اشتباه را به تجربه تبدیل کردن و یافتن گفتمان استقلال و ازادی که از طریق آن جمهوری شهروندان مستقر می شود، اوکراین راه خود را به طرف ازادی بگشاید.  در غیر اینصورت هرم و اولیگارشی قدرت خود را بسرعت باز سازی خواهد کرد و اینگونه اوضاع می تواند بدتر هم بشود.  به بیان دیگر، آینده در گرو عارف شدن و یا نشدن جامعه مدنی اوکراین به دو اصل راهنمای استقلال و آزادی می باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر