۱۳۹۶ اسفند ۱۴, دوشنبه

سخنان راست ناراست آقای تاجزاده در باره اولین رئیس جمهور





در این (لینک در پایین موجود است.)  مصاحبه آقای تاجزاده می گویند که ما در باره بنی صدر اشتباه کردیم.  تا اینجای سخن درست است.  در بخشی نیز که می گویند ما نباید نخست وزیر خود را به بنی صدر تحمیل می کردیم که اینهم  سخن درستی است.  ولی این نوع برخورد ساده سازی مهمترین تحول انقلاب است که به کودتای 30 خرداد منجر و اینگونه انقلاب، تبدیل به ضد انقلاب و در نتیجه استبدادی بسیار سرکوبگر تر از استبدادی که سبب ساز انقلاب شده بود را بر وطن تحمیل کرد.  چرا؟

علت این که مسئله فقط تحمیل نخست وزیر مغز مرده بیسوادی که عامل سر به فرمان سران حزب جمهوری بود نبود.  بلکه مسئله اصلی بر خورد دو جریان جریان استبداد و جریان آزادی و مردم سالاری بود.  مسئله اصلی بر سر این بود که برنامه پنهان دکتر یزدی(1) برای ایجاد استبداد دینی را، با حمایت آقای خمینی،  آقایان بهشتی و رفسنجانی و خامنه ای از دست دکتر یزدی خارج و به نفع خود مصادره کرده بودند و تنها مانع در راه باز سازی استبدادی که آیت الله بهشتی آن را <استبداد صلحا> و <استبداد ملی> توصیف کرده بود، رئیس جمهوری بود که حاضر نبود که اهداف دموکراتیک انقلاب و تعهد خود به رای بی سابقه مردم را فدای قدرت بیشتر کند و بر عهد خود با مردم و انقلاب سخت ایستاده بود.   

مسئله بر سر این بود که رئیس جمهور تنها منشاء مشروعیت را رای مردم می دانست و برای همین حتی در زمان سوگند یاد کردن در حضور آقای خمینی، حکم آقای خمینی که ریاست جمهوری ایشان را توشیح می کرد و آقای خمینی به او داد تا بخواند،  نخواند و روی میز گذاشت.  چرا که تنها رای مردم را میزان و معیار مشروعیت رئیس جمهور می دانست.

آقای تاجزاده سر بسته می پذیرند که در جبهه استبداد بوده و عمل کرده اند و از خود انتقاد کرده اند، ولی هنوز توانا به گفتن این سخن راست نیستند که  شرکت در کودتای بر علیه رئیس جمهور شرکت کرده بودند.  کودتایی که نه فقط بر علیه رئیس جمهور و نه فقط بر علیه جمهوریت نظام (از منظر حقوقی، بعد از بنی صدر هیچ رئیس جمهوری، از منظر دموکراتیک مشروعیت و قانونیت ندارد.  از جمله به این دلیل که این شورای نگهبان است که از قبل و از طرف مردم تصمیم می گیرد که به چه افرادی حق رای دادن دارند.) بود

سخنان ناراست دیگر ایشان مانند در دست گرفتن مجلس، در حالیکه می دانند که مطابق گزارش 12 هیئت تحقیق بیش از 70 درصد نمایندگان با تقلب وارد مجلس شده بودند و تنها یک وظیفه داشتند و آن زدن رئیس جمهور بود.

نسل جوان بیش از هر چیز نیاز دارد بداند که چگونه اینگونه شد.   نیاز دارد بداند که بعد از انقلاب، ایران شانسی واقعی برای استقرار و نهادینه کردن مردم سالاری عمیق و پویا و در نتیجه رشد و ریشه کن کردن فقر را داشت.  ولی  در نتیجه همکاری پنهان جبهه استبداد با جناح ریگان ( سازش خائنانه آقای خمینی و حزب جمهوری با دستگاه ریگان برای به تاخیر انداختن آزادی گروگانهای آمریکایی که شکست کارتر و پیروزی ریگان را مسلم می کرد.) این شانس از مردم ایران ربوده شد.

دیگر اینکه این نسل نیاز دارد بداند که انقلاب نه یک حادثه که یک پروسه است که برای رساندن آن به نتیجه نیاز به استمرار دارد و این استمرار از طریق نقد اشتباهات و نیز مسئولیت پذیری نسل جوان می تواند به نتیجه رسیده تا بعد از 120 سال مبارزه بر علیه استبداد وابسته در شکل سلطنتی و مذهبی، جمهوری شهروندان ایران متولد شود.

آقای تاجزاده، قدمهای جدی در راه شفاف سازی به همه ما کمک می کند.  این قدمها را بردارید نگران نباشید با گفتن جقیقت می توانید بزرگی بجویید اما کتمان آن مسلما به ضرر شما و همه و بخصوص نسل جوان است.  در این رابطه پیشنهاد به انجام بحث آزادی را با شما می کنم.  بحث ازادی که هر چه بیشتر روشنی بر تاریکی های تاریخ انقلاب بیاندازد.

(1)
آقای خمینی پس از باز گشت به ایران  و رسیدن به قدرت ، وعده و تعهد ها که در فرانسه مبنی بر اصول استقلال و آزادی  سپرده بود را کنار گذاشت
  نقض عهد کرد و طرح دوم و محرمانه که دکتر یزدی در نوفل لو شاتو( بنا بر خاطراتش در جلد سوم.) تهیه و به آقای خمینی پیشنهاد کرده بود را که بنا بر آن می باید قدرتی متمرکز که در راس آن رهبر  با حزبی واحد و ستون پایه های استبداد در ایران استقرار یابد را به اجرا گذاشت. مدل آقای دکتر یزدی کوبا بود و خود را فیدل کاسترو میدید.  اسناد سفارت آمریکا نیز به این مسئله اشاره می کنند و حتی به تن کردن کاپشنی مانند کاپشن کاسترو.
https://www.youtube.com/watch?v=TmiA54OROHY&feature=youtu.be&t=693

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر