به عنوان پسری که در فرهنگ مردسالاری و جنوب شهری بزرگ شده، برتری مرد بر زن را امری طبیعی می دانستم. اولین تحول در باوری که در عمیق ترین دهلیزهای باور و روان جای گرفته بود را در جریان اولین تظاهرات انقلاب در عید فطر و 16 شهریور و 17 شهریور پیش آمد که دیدم، دخترانی که در صحنه های برخورد که بسیازی از مردها فرار می کردند و بنا بر باور بر ترسو بودن زنان، آنها باید زودتر فرار می کردند، می ایستادند و این امری شگفت برایم بود. به همین دلیل بود که دخترها در کنار پسرها در 17 شهریور کشته و زخمی شدند.
تحول فکری را در آغاز در کتابهای علی شریعتی که کوشش در شکستن باور رسوب گرفته به ضعیفه بودن زنان داشت را در من ایجاد کرد و ادامه این تحول را در کتابهای بنی صدر مانند زن در شاهنامه و نیز سخنرانی هایش و سخن معروفش که:"هیچ جامعه ای آزاد نخواهد شد، مگر زنان در آن جامعه آزاد شوند." و پیشنهایش به زنان که منتظر تغییر باورهای مردان نشده و تغییر را و برابر دانستن خود با مرد را از خود شروع کنید، ادامه یافت.
این تحول فکری و روحی در عشق و عاشق شدن، من را با ابتلا کشید و در تجربه فهمیدم که مردانی که زن را انسان فروتر می پندارند، نه فقط ظلم به زن که سخت بخود ظلم می کنند، چرا که خود را از استعداد عاشق شدن محروم می کنند. چرا؟ انسان محال ممکن است که به دیگری عشق بورزد مگر آنکه بگونه ای عمیق باور کرده باشد که معشوق، در انسان بودن و حقوق با او برابر است.
یادم است که وقتی سفر عشق را با دختری آمریکایی که همسرم شد آغاز کرده بودیم و در روزی بهاری در کنار رود تایمز در نزدیک دانشگاهمان نشسته بودیم، به او گفتم که دلم می خواهد که از جنبش رفرمیستی دینی در اروپا، رنسانس و عصر روشنگری و جنبش زنان تشکر کنم. سوال کرد چرا؟ گفتم چرا که در غیر اینصورت دختری اهل اندیشه و نقد علم و عشق هم چو تو پدید نمی آمد.
البته تحول فکری و باور یک چیز است و آن باور را درونی خود کردن چیز دیگر که بکاری طولانی و آگاهانه و مستمر نیاز دارد. پاکیزه کردن خود و رهانیدن خود از باورهایی که در طول هزاران سال در فرد جای گرفته است، چنین استمراری را می طلبد، در غیر اینصورت مانند معتادی که از اعتیاد رها شده، دوباره و بسرعت می تواند به اعتیاد باز گردد.
به زنان و مردان وطنم پیشنهاد می کنم که خود را از روابط قوا و باورهایی که ریشه در قدرت دارند رها و وارد روابط بی حد و مرز آزادی شوند. اینگونه است که رها از تنشهای ذاتی قدرت، در دوستی و اعتماد و عشق و اخلاص هم را خواهند یافت و در هم و با هم رشد خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر