Arming teachers?! This is a textbook example of Naomi Klein's argument in Shock Doctrine that wild capitalism uses crisis to its own advantage.
https://edition.cnn.com/2018/02/21/politics/trump-listening-sessions-parkland-students/index.html
چند نکته:
- نائومی کلاین، نویسنده معروف کانادایی در کتاب معروف خود به نام <دکترین شوکه> نشان می دهد که چگونه سرمایه داری وحشی یا از طریق مهندسی کردن بحران های سیاسی- اجتماعی یا با بهره گیری از بحرانهای ایجاد شده، کوشش در پیش بردن مقاصد خود که همان سود هر چه بیشتر است می کند. در اینجا بوضوح بکار گیری این روش را از زبان آقای ترامپ می شود دید و اینکه چگونه با بهره گیری از خشم و جنبش دانش آموزانی که هفته قبل 18 نفر از آنها با تفنگ اتوماتیک تبدیل به مسلسل شده ای کشته شدند، راه حل را نه در کنترل اسلحه و آن را از دسترس خارج کردن که مسلح کردن معلمها! که به معنی فروش چند میلیون اسلحه بیشتر می باشد، دیده است. دیوانه ای که در خدمت لابی اسلحه که بیشترین پول را به او داده اند، اینگونه به یاری لابی می آید.
- از زمان کشته شدن 18 دانش آموز و واکنش دانش آموزان چند نکته نظر من را سخت جلب کرده:
1. وقتی کیفیت سخنگویان دانش آموزان و کوشش آنها در مهار اسلحه را می بینم و وقتی توانایی آنها در بکار گیری کلمه و نظر و بحث و هوش بالای آنها را با اکثر سیاستمداران آمریکا مقایسه می کنم سخت تعجب می کنم که چرا ضریب متوسط توانایی سیاستمداران آمریکایی آنقدر پایین است؟ کوشش در یافت پاسخ به این سوال من را یاد سفر بنی صدر به آمریکا و شهادت ایشان در کنگره آمریکا در جریان افتضاح اکتبر سورپرایز و به محاکمه کشاندن سه رئیس جمهور آمریکا (کارتر، ریگان و بوش) می اندازد که بعد از شهادت در گروه تحقیق، در جمع گروهی از روشنفکران و آکادمیکهای آمریکایی حضور یافته بود و در بین گفتگو این سوال را از آنها کرده بود که چه شده است که کیفیت و توانایی سیاستمداران آمریکایی نزول کرده است؟ پاسخ داده بودند که فضای سیاسی در آمریکا آنقدر آلوده شده است که اکثر نخبگان پر توان ترجیح می دهند که وارد سیاست نشوند و بکار های دیگر مشغول می شوند.
2. مسئله دیگری که برایم سوال بر انگیز شد این بود که ما چند ماه قبل شاهد کشتن و زخمی شدن حدود 700 نفر در کنسرتی در لاس وگاس شدیم، ولی واکنش چندین هزار بازمانده بسیار ضعیف تر از واکنش دانش آموزان که در حال تبدیل شدن به جنبش است، بود و اینکه علل آن چیست؟ بنظرم یکی از اصلی ترین علل آن این که کنسرت روندگان رابطه خاصی با یکدیگر نداشتند و و وجه مشترک آنها رفتن به کنسرت خواننده مورد علاقه خود بود، در حالیکه دانش آموزان دبیرستان، سالها بود که یکدیگر را می شناختند و روابط دوستی و آشنایی بین آنها بر قرار بود و بنا براین برای آنها بسیار راحت تر بود تا خود را سازمان داده و به جنبشی خود جوش دست بزنند.
البته دیدن این چهره آمریکا، چهره ای که انباشته از دوستی و مقاومت و مقابله با قدرت سازمان یافته است، یعنی چهره ای که در تصویر بزرگ رسانه های خبری زیاد دیده نمی شود، بسیار شوق انگیز بود و اینکه، ایران آینده با چنین مردمانی می تواند روابط بسیار سازنده ای را ایجاد کند. این دو مردم در فضای آزاد فردا خوب می توانند با هم کار کنند.
آخر اینکه، بسیج شدن دانش آموزان بر ضد قدرتی که آنها قربانی آن هستند، از جمله، بما می گوید که چرا استبدادها نیاز به اتمیزه کردن جامعه و جامعه را به فردی تنها و مشکوک و مظنون تبدیل کردن دارند. وقتی مردم از تنهایی و عدم اعتماد به یکدیگر عبور کنند، آنگاه توانایی بسیج آنها بر ضد استبداد بشدت بالا می رود و اینگونه است که روشنایی آزادی و استقلال را جانشین تاریکی استبداد و وابستگی می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر