براستی که شهادت تاریخ، شهادتی بی خدشه است. همانطور که می دانید، استبداد حاکم کوشش کرده است که بین نامه آقای احمدی نژاد و نامه بنی صدر در سال 63 از فرانسه ارتباط بر قرار کند. با وجودی که در این کوشش را مطابق معمول بدون کانتکست و با سانسور انجام داده است.
توضیح اینکه آقای خمینی در سال 63 پیامی برای بنی صدر در پاریس شده بود و خواهان باز گشت او شده بود و اینکه جای ایشان خالیست و به ایشان ظلم شده است. این تماس در رابطه با آگاه شدن ایشان از وضعیت اسفبار اقتصادی، سیاسی و جنگ بوده است و اینکه با دوباره رئیس جمهور شدن بنی صدر، او بتواند به اوضاع سر و سامانی بدهد. در همان زمانها بود که یکبار هم در سفر حج، حجت الااسلام ثقفی، داماد آقای خمینی به بنی صدر زنگ زده بود و در ضمن صحبت حکایتی را گفته بود و اینکه یکبار که اقایان خامنه ای و موسوی که برای حل دعواهای خود نزد آقای خمینی رفته بودند، بعد از مدتی آقای خمینی حوصله اش سر رفته بود و به آنها گفته بود که بلند شید برید، هر دوتون پوچ هستید و همتون رو سر هم بگذارم انگشت کوچیکه بنی صدر نمی شید. بعد از رفتن دو نفر، آقای ثقفی از آقای خمینی می پرسد که شما که چنین نظری در باره بنی صدر دارید چرا با او آنگونه رفتار شد؟ جواب داده بود که تقصیر اطرافیانش بود و هر چه گفتم آنها را رها کن، نکرد.
یکبار دیگر نیز در اواخر جنگ، آقای مصباحی، معاون ساواما نزد بنی صدر فرستاده بود (ماموران امنیتی فرانسه ایشان را از فرودگاه یکراست به منزل بنی صدر برده و بعد یکراست به فرودگاه بر گردانده و سوار هواپیما کرده و به ایران فرستاده بودند.) و خواهان باز گشت او شده بود. شرط باز گشت خود را مانند قبل اظهار و استقرار تمامی آزادی ها قبل از ورود او اعلام کرده بود. آقای خمینی گفته بود که حالا شما بیایید و با هم اینکارها را انجام می دهیم. از آنجا که مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود، فهمیده بود که ایشان قصد خدعه دارند و بنابراین شرط را تکرار کرده بود که اول باید آزادی ها بطور کامل مستقر شود تا او باز گردد که موافقت نکرده بود. چند ماه بعد هم که دم از ولایت مطلقه فقیه زد که حتی توحید را نیز می تواند تعطیل کند و اینگونه معلوم شد که حق با بنی صدر بوده است.
بگذریم، منظور اینکه نامه بنی صدر به آقای خمینی در واقع پاسخ ایشان بود به درخواست آقای بنی صدر برای باز گشت او به ایران. با خواندن این نامه می توانید متوجه شوبد که چه قسمتهایی را رسانه های رژیم سانسور کرده اند. متاسفانه الان هر چه گشتم لینک نامه را پیدا نکردم (عین نامه در کتاب نامه های بنی صدر منتشر شده است.) و فقط عکس این قسمت را از کتابی گرفتم و در بالا گذاشتم. وقتی لینک تمام نامه را پیدا کردم در اینجا خواهم آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر