۱۳۹۹ فروردین ۲, شنبه

نوروز من از...شروع می شود






نوروز من از عکس سنبل آبی کتاب فارسی ام شروع می شود.

نوروز من از رفتن خانوادگی به بازار برای خرید کت و شلوارهای نوروزی و خوردن یک نان خامه ای بزرگ در وقت بر گشت شروع می شود.

نوروز من از شستن فرشها و تمیز کردن پنجره ها و شستن حیاط و خنده مادر و مادرجا ن مادر جان گفتن او شروع می شود.
نوروز من جلوی تلویزیون از دیدن تاتر ارحام صدر و از خنده غش کردن شروع می شود.

نوروز من، با محمد، از سوار اتوبوس ایران پیما در سنندج شدن و در غروب آفتاب از تپه تلویزیون شهر گذشتن و بطرف تهران راه افتادن و خواب در آغوش کشیدن خواهرکم، نادیا، را دیدن شروع می شود.

نوروز من، از اسکناس نوی تا نخورده دو تومنی پدرم شروع می شود.

نوروز من از دیدن لباسهای نو و خنده های محترمانه خانواده ها در کوچه و محله که برای رو بوسی بظرف منزل بزرگتر فامیل می روند شروع می شود.

نوروز من از جیبها را از آجیل و شیرینی پر کردن و با داداشا به سینما کارون خیابون سلسبیل رفتن شروع می شود

و نوروز من در وقت بر گشتن به خانه و بوی قرمه سبزی را در کوچه شنیدن و اینکه کاش مامان هم قورمه سبزی پخته باشد شروع می شود.

نوروز من از زمانی شروع می شود که حتی از کوچکترین چیزها و فرصتها استفاده برای تبدیل کردن آن به شادی شروع می شود.

نوروز من در خنده مادر و سبزه پر پشت عدس در ظرف سفالی ستاره مانند و رقص و شادی خواهرها و داداشهایم در اتاق بزرگه رو به حیاط شروع می شود.

نوروز من نوروزی است که تا زمانی که با شادی ها، لشکر غم را به عقب می رانم و با ساقی ضربه فنی اش می کنم، همیشه ادامه دارد. 

نوروز من نوروزی است که ویروس کرونا و ویروس استبداد را هم ضربه فنی می کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر