دیشب مصاحبه کریستن امان پور با رئیس سازمان ناتو را تماشا کردم. البته فقط نیمی از آن را، راستش را بخواهید یاد مصاحبه های رژیم با اصحاب خودش افتادم و عطایش را به لقایش بخشیدم. مصاحبه گر و مصاحبه کننده در مورد همه چیز با هم توافق داشتند و کاملا نقش مصاحبه گر که ماست را از مو کشیدن است از یاد خانم امان پوررفته بود. البته این نمونه کوچکی از گفتمان حاکم بر اکثریت رسانه های غربی( حداقل انگلیسی زبان) در رابطه با حوادث اوکراین است. رسانه هایی مانند سی ان ان و بی بی سی آنقدر گزارشات و تحلیلهای خود را با روایت رسمی دولتهای خود وفق داده اند که شگفت انگیز است. یکی چنین هم صدایی و یگانگی حتی در زمان حمله به عراق وجود نداشت. اگر فرد اطلاعات خود را فقط از این رسانه ها بگیرد با تصویری کاملا سیاه و سفید روبرو خواهد شد. تصویری که در آن دولت دست نشانده آمریکا بعد از کودتا( یادمان نرود که حوادث بعد از امضای موافقتنامه بین رئیس جمهور اوکراین و مخالفان و اتحادیه اروپا که در عرض کمتر از یک روز به فراری شدن رئیس جمهور منجر شد و بعدا معلوم شد، هیچ نبود جز کودتا. یک چیزی مثل کودتای اکتبر روسیه که انقلاب فوریه روسیه را بلعید. نوار معروف گفتگوی ویکتوریا نیولاند/Victoria Nuland نو کانزواتیو با سفیر آمریکا در اوکراین نیز از یادمان نرود که خانم مسئول سیاست خارجی اروپای وزارت خارجه آمریکا بعد از دشنام دادن به اتحادیه اروپا، چند بار گفته بود که یتسنیوک/Yatsenyuk مرد آنهاست و این مرد بعد از کودتا شد نخست وزیر اوکراین.) دولتی مردمسالار و آزادیخواه است و مخالفانش همه از عوامل و یا گول خورده های پوتین هستند و اصلا نمی گویند که چهار نفر از وزرای این دولت از نو نازیستها و فاشیستها می باشند ویا اینکه این رفتار و خشونت دولت اوکراین است که عده روز افزونی از اوکراینی های روس زبان را بطرف روسیه سوق می دهد و با سیاستهای این دولت پوتین نیازی به دخالت ندارد و آنها کار او را برایش انجام می دهند و...و بهمین علت هر خبری که واقعیت امر را آشکار کند، مثلا برگبار بستن معترضان غیر مسلح توسط گارد ملی( که انباشته از نژاد پرستان افراطی و نو نازیست های اوکراین می باشد و کمتر شکی در این است که این نیز بعدها مانند سپاه پاسداران ایران، به قدرت مطلقه و بس فاسد مبدل خواهد شد.) منتشر می کنند بسرعت ویرایش و رتوش می کنند.
وضعیت گونه ای شده است که کسانی که در پی یافتن اخبار صحیح هستند به تلویزیون انگلیسی زبان روسیه مراجعه می کنند که تحت نظر دولت روسیه می باشد. چرا که اخباری را نشر می دهد که از رسانه های خود شنیده نمی شود. مراجعه کنندگان به این کانال تلویزیونی آنقدر زیاد شده است که دولت آمریکا را ناچار کرد به این تلویزیون سخت حمله کند که البته این حمله بر تعداد تماشاگران افزود. فکر می کنم که اکثریت مراجعه کنندگان به این تلویزیون می دانند که کار این رسانه نیز کاری پروپاگاندایی بنفع پوتین می باشد، ولی با این وجود می دانند که به اطلاعاتی دستن رسی می یابند و به نظرات اساتید و متخصصانی دست می یابند که رسانه ها خودی انها را سانسور می کند.
وضعیت گونه ای شده است که کسانی که در پی یافتن اخبار صحیح هستند به تلویزیون انگلیسی زبان روسیه مراجعه می کنند که تحت نظر دولت روسیه می باشد. چرا که اخباری را نشر می دهد که از رسانه های خود شنیده نمی شود. مراجعه کنندگان به این کانال تلویزیونی آنقدر زیاد شده است که دولت آمریکا را ناچار کرد به این تلویزیون سخت حمله کند که البته این حمله بر تعداد تماشاگران افزود. فکر می کنم که اکثریت مراجعه کنندگان به این تلویزیون می دانند که کار این رسانه نیز کاری پروپاگاندایی بنفع پوتین می باشد، ولی با این وجود می دانند که به اطلاعاتی دستن رسی می یابند و به نظرات اساتید و متخصصانی دست می یابند که رسانه ها خودی انها را سانسور می کند.
بهر حال وضعیت غم انگیزی در رابطه با رسانه ها ایجاد شده است و آن اینکه در درون گفتمانی عمل می کنند که گفتمان قدرت حاکم است و اینگونه وظیفه اصلی خود که همان نقد قدرت را است را به فراموشی سپرده اند. البته نه اینکه همه اش فراموشی باشد، یکی از علل اصلی دیگر این وضعیت غم انگیز رسانه ای در مردم سالاری های غرب این است که رسانه ها در کنترل قدرتهای مالی عظیمی در آمده اند که هم با قدرت سیاسی رابطه ای نزدیک دارند و هم اینکه از طریق ایجاد امپراطوری های رسانه ای( مانند روپرت مرداخ) با قدرت سیاسی بده و بستان و اینگونه از منافع خود دفاع می کنند.
جای رسانه های مستقل و منتقد و سراسری سخت خالیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر