۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۹, دوشنبه

تاتر فور پلی/Foreplay- زندگی پشت پرده تئودور آدورنو، هانا آرنت و والتر بنجامین




به تماشای باز نخستین/premiere  تاتر فور پلی که  آنالیز روانی زندگی  اوروتیک جنسی آدورنو و بنجامین از پایه گزاران فلسفه انتقادی مکتب فرانکفورت( و رابطه خشم الود بین آدورنو و هانا آرنت.)  را اجرا می کرد رفته بودیم.  چند موضوع در این رابطه برایم جالب بود.  اول اینکه نویسنده تاتر کاری جرسی/Carl Djerassi  بود، یعنی فردی که برای اولین بار قرصهای ضد حاملگی را ساخت.  سفر او از یک دانشمند به یک نویسنده کتابهای هنری-فلسفی برایم جالب بود. 


بازیکنان را بسیار حرفه ای یافتم خصوص هنر پیشه ای که نقش هانا آرنت را بازی می کرد.  بعد از پایان بازی، آقای جرسی از ما درخواست کرد که بنشینیم و اینکه با ما حرف دارد.  شاید نیمی از تماشاگران تقاضایش را پذیرفتند.  بعد شروع کرد به صحبت کردن و گفت که می خواهد کیفیت بازی را بالا ببرد و برای همین نیاز دارد که نظرات انتقادی ما را بشنود.


اول چیزی که در او نظرم را جلب کرد این بود که در مقابل خود فردی را می دیدم که حدود نود سال دارد و برای ایستادن نیاز دارد که استفاده حداکثر را از عصای خود بکند ولی گذشته از اینکه دارای حضور ذهن عجیبی بود، در عین حال نوعی حرف می زد و نظر می داد که انگار قرار است نود سال دیگر هم زندگی کند.  چیز دیگری که اول جلب نظر کرد این بود که همان اول گفت که هیچ دوست ندارد کسی از تاتر تعریف کند و به به چه چه بگوید چرا که بکار او کمکی نمی کند و تنها نیاز دارد که انتقادها را بشنود.  کم کم عده ای از ما شروع به نقد کار کردند.  در کنار او فردی نشسته بود و تمامی نقدها را یاداشت می کرد و زود متوجه شدم که کارگردان تاتر است.  بعد که نقدها به پایان رسید نزد کارگردان رفتم و از کیفیت بسیار بالای هنر پیشه ها تعریف کردم.  وقتی این را به او گفتم، گفت کاشکی نزد هنر پیشه ها رفته بودی و همین تعریف را در جلوی آنها از آنها می کردی و بعد با حالتی آزره به کارل نگاه کرد و گفت که کاش کارل هم کمی از آنها تعریف می کرد.  تلفیق سخن اخر او با رفتار و سخنان کارل در این مدت بر من معلوم کرد که انسانی بسیار سختگیر است و دمار از روزگار هنر پیشه ها در آورده است.  در بازگشت به همسرم گفتم که انگار ایشان نمی فهمد که هنر پیشه ها نیاز به تشویق دارند.  خود او بیش از نیم قرن است که از زمین و آسمان برایش جایزه و دکتراهای افتخاری و تعریف باریده است و احتمالا به حالت اشباع از تعریف رسیده است، ولی این هنر پیشه های جوان نیاز به تشویق دارند.  نقد وقتی در کنار تشویق انجام شود سبب باز شدن فضا و رشد می شود ولی انگار موفقیتهای بسیار سبب شده است که ایشان بکار گیری این معجون معجزه آور را از یاد ببرند.  یکی باید این را به او بگوید....متاسفانه وقتی این نظر به ذهنم رسید که وسط راه خانه بودیم!   

http://www.londontheatre.co.uk/londontheatre/news/ltg14/foreplay14113.htm

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر