دو مقاله بخشی از گزارشات در باره شکنجه هایی می باشد که سازمان سیا می داده است، مانند دفن مصنوعی زندانیان را کردن. حشرات را به جان زندانی انداختن، بی خوابی دادنهای 180 ساعته, غرق کردن مصنوعی، زندانی را مجبور کردن که روی استخوان/های شکسته خود ایستادن، لخت بر زمین سرد نشاندن تا جایی که به مرگ بعضی زندانی ها منجر شدو...و دیگر اعمالی که هرگز فاش نخواهد شد. گزارش نشان می دهد که سازمان سیا، دولت و کنگره و مردم آمریکا را در مورد شکنجه فریب داده است و حال سازمانهای بین المللی حقوق بشر خواستار محاکمه کسانی که بنحوی در شکنجه دست داشته اند شده اند.
سه اطلاع دیگر نیز بسیار اهمیت دارد:
1. در شکنجه دادن بسیاری از کشورهای اروپای شرقی مانند لهستان، رومانی، لیتونیا، با سازمان سیا همکاری فعال داشته اند. بی علت نبود که رامسفیلد اروپا را به اروپای قدیمی و اروپای جدید تقسیم کرد. تقریبا تمام کشورهای اروپای جدید/شرقی در این جنایات همدست آمریکا بوده اند. متاسفانه یکی از صفات بسیاری از نخبگان سیاسی این کشورها همانطور که در اوکراین می بینیم ذوب شدن در اسطوره آمریکا می باشد و اینگونه اکثریت نخبگان سیاسی این کشورها از پاپ کاتولیکتر و تعصبشان نسبت به آمریکا از بسیاری از آمریکایی ها بیشتر است(نمونه های ایرانی این ذوب شدگان در قدرت آمریکا را در داخل ایران و نیز "ایرانیانی" که در واشنگتن دخیل بر ضریح کاخ سفید بسته اند می بینیم. کسانی مانند آقایان محسن سازگارا، مجید محمدی و رضا پهلوی.) . علت دیگر این همکاری جانانه این است که به اطاعت کردن از قدرت عادت کرده اند. دیروز منتظر دستور از کرملین بودن و حال منتظر دستور از واشنگتن.
2. برای شکنجه کردن از داده های علمی دو پزشک روان شناس استفاده شده است. دو پزشکی که از طریق آموختن موثرترین روش شکنجه 81 میلیون دلار در آمد کسب کرده اند. پزشکانی که قسم خورده بودند که از علم خود برای مداوا و نه برای آسیب رساندن استفاده کنند. نمونه ایرانی آن پزشک احمدی در دوران رضا شاه بود که مخالفانی را که نمی توانست علنی اعدام کند با آمپول هوای این پزشک به قتل می رسانید. در اینجا باز خطر علم بدون اخلاق مانند هنر بدون اخلاق را می بینیم که چه راحت به خدمت قدرتی تبهکار در می آید. منطق و خرد گرایی بدون اخلاق نیز همین سرنوشت را دارد و به همین علت است که امثال هابر ماس نظر خود را در باره دین عوض کرده و حال خواهان خرد گرایی که همراه اخلاق است شده اند.
دیگر اینکه گزارش معلوم می کند که بر خلاف ادعای سازمان سیا شکنجه دادن به اطلاعاتی منجر نشده که جان آمریکایی ها را نجات داده باشد و اینکه این اطلاعاتی بدون گرفتن شکنجه ممکن بوده است. البته این به این معنی می باشد که دلیل دیگر شکنجه دادن، نفرت از فرد مورد شکنجه واقع شده و انتقام گیری محض بوده است.
آخر اینکه مجبور کردن سازمان سیا به افشای اطلاعات نشان از این دارد که با وجود تحدید و تهدید شدن آزادیها هنوز در آمریکا دموکراسی آمریکا وجود دارد و نفس می کشد. در اینجا نقش خانم سناتور دایان فینشتاین/Dianne Feinstein در پیش بردن تحقیق بسیار اساسی بوده است و این بما می گوید که دموکراسی بدون انسانهایی که به آن اصول باور دارند و شجاعت تقابل با قدرت را دارند نمی تواند ماندگار شود. برای مقایسه بد نیست که افشای شکنجه و جنایات بوسیله دولت آمریکا را با روش رژیم حاکم بر وطن مقایسه کنیم که نه تنها هیچگاه بکار گیری گسترده شکنجه و اعدامهای گسترده سیاسی را نپذیرفته بلکه در کودتای 30 خرداد شصت یکی از اصلی ترین دلایل بی کفایتی رئیس جمهور را افشای شکنجه در زندانها و اعتراض به اعدامها دانسته بود
http://www.theguardian.com/us-news/2014/dec/09/cia-torture-report-worst-findings-waterboard-rectal
http://www.theguardian.com/us-news/2014/dec/10/cia-report-prosecutions-international-law-icc
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر