از ایران رسیده:
یه روزنامه ی اردنی خبر زده که آمریکا چهار شنبه به ایران حمله میکنه، اینا هم کامنتهای زیر اون تو یه سایت فارسی!
- ما 4شنبه امتحان داریم لطفا بندازین جمعه
-من چهارشنبه چک دارم !
-منم چهارشنبه امتحان دارم . موندم چیکار کنم . برم جنگ نَرَم جنگ...
- پس چرا ساعت شو نگفته؟! شاید ما خونه نباشیم...
-حالا من چی بپوشم؟!
- ما شماره ماشين مون فرده، فك نكنم بتونيم تــو اين حماسه آفريني حضور بهم برسونيم!
-میشه بهش بگین موقع برگشت منو به عنوان غنیمت ببرن آمریکا
- سه شنبه حمله کنن تا چهارشنبه تمومش کنن که پنج شنبه جعمه بریم دَدَر!!
- شام هم میدن؟
ا-یول ، بالاخره یه بهونه جور شد من پنجشنبه نرم عروسی. از جنگ برگشتم خستم ! تازه اگه اسیر نشم و برگردم
بگو سر راه نون بگیره...
- ای بابا حالا نمیشه جمعه عصر باشه آخه عصرای جمعه خیلی دلگیره آقا ما از مسئولین خواهشمندیم جمعه حول و حوش ساعت ۳-۴ حمله کنن بعد از ناهار
***********
در این رابطه هموطنی نوشت: " والا آقا محمود نه موضوع خنده داره نه خرداد ما خنده. خرداد ماه روضه است و مصیبت و موضوع هم که خودش مصیبتی بزرگتر. مخلص."
پاسخ دادم: " علی جان یکی از خصوصیات قشنگ عزاداری در فرهنگ ما اینست که در میان گریه، عزاداران خنده هم می کنند. یکی زیر چادر خندشو می کنه، دیگری توی آشپزخونه و سومی وقت تعریف مراسم و...و
البته نکته منفی هم در عزاداری ما اینست که خصوص صاحب عزا باید آنقدر پدر از دمار خود در بیاره تا بقیه هم باور کنن که واقعا صاحب عزاست! درست بر عکس اروپای شمالی که همه چیز در رابطه با کنترل احساسات ( بخوان سرکوب) است که افراط است در فرهنگ ما اصل بر تفریط در بروز احساسات است ( خانمی را می شناختم که در مراسم اشکش در نمی آمد و برای اینکه بقیه فکر نکنن که زیاد غمگین نیست، یواشکی آب دهنشو به چشماش می میاید و بعد حالا گربه نکن کی گریه کن!) من بدنبال راه وسط هستم. نه آن سرکوب احساس ها و نه این افراط در ابراز احساسات که بعضی مواقع نفس آدمو می بره! ....بروز طبیعی احساسات. طبیعی؟ طبیعی یعنی چه؟! بحثی جداگانه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر