۱۳۹۱ خرداد ۱۲, جمعه

اگر آیت الله موسوی اردبیلی راست می گویند



آیت الله موسوی اردبیلی به مسئولان رژیم هشدار داده اند که "ایمان ها در معرض خطر است؛ از مردم عذر خواهی کنید"(1)

 آیا واقعا آیت الله موسوی نمی دانند که:
- ایمان ها آن زمان در خطر شد که شما، بعنوان دادستان کل تهران،  در همراهی با آقای بهشتی، رئیس قوه قضائیه  و حزب جمهوری اسلامی، چشم بر حمله چماق دارهای حزب جمهوری اسلامی و مجاهدین انقلاب اسلامی و جمعیت موتلفه و...و بر احزاب و گروه های مخالف بستید و حتی یک نفر را دستگیر و یا محاکمه نکردید و این در حالی بود که بنا بر گزارش اطلاعات ارتش، هر هفته بطور متوسط 1200 حمله به مخالفان صورت می گرفت.
- ایمان ها آن زمان در خطر شد که در 14 اسفند، چماقداران جبهه استبداد و خشونت به سخنرانی رئیس جمهور و فرمانده کل قوای کشور در دانشگاه تهران و در سالگرد درگذشت حماسه استقلال و آزادی ایران، مصدق، به شرکت کنندگان حمله کردند و با وجود هشدارهای قبلی، نخست وزیر، رجایی، پلیس را با دست خالی و بعنوان دکور به انجا فرستاد و وقتی بنی صدر از مردم خواست که خود، چماقدارها را از دانشگاه بیرون کنند و در یک حرکت معلوم شد که همگی جز کمیته های " انقلابی" بوده اند، آنگاه سردمداران چماقدارها، و قوه قضائیه شما وااسلاما راه انداخت و در تعزیه و روضه خوانی، چماقدارها را در کنار شهدای کربلا نشاندند و بر مظلومیت شان گریستند.
- ایمان ها آن زمان در خطر شد که دستگاه قضائیه شما، نتیجه " تحقیقات" شما را از این حادثه در 1000 صفحه منتشر کرد ( غائله چهاردهم اسفند 1359) و در آن علنا از این چماقدارها تجلیل کرد و از حمله به دفتر رئیس جمهور و دفاتر همکاری مردم با رئیس جمهور در سراسر کشور و زدن و دستگیری و شکنجه و کشته شدن اعضا ( برادر من یکی از آنها می باشد که دوربین فیلم برداری اش را بر سرش خرد کردند و بقدری کتکش زدند خورد که مجبور شدند او را به بیمارستان برسانند و در بیمارستان به کمک پرستاری فرار کرد و بعد از کشور فراری و مدتی بعد از آن بیمار روانی شد و ماند و 25 سال است که مسئولیت او را به گردن دارم.) استقبال کرد.
- ایمان ها آن زمان در خطر شد که شما ها بطور فعال در کودتا بر ضد اولین منتخب تاریخ ایران شرکت کردید و در حالیکه بنی صدر پی در پی نسبت به سر بر آوردن غول استبداد هشدار می داد و رشوه های خمینی را نمی پذیرفت:
" ...حتی در روزهای آخر قبل از کودتا، یعنی روزهای پایانی خرداد ۶۰، در حالی که نه فقط موقعیت سیاسی‌اش، بلکه جانش نیز در خطر افتاده بود، اعلامیه می‌دهد که «...آنچه اهمیت دارد، حذف رییس‌جمهوری نیست، مهم آنست که غول استبداد و اختناق می‌خواهد بار دیگر حاکمیت خود را به شما مردم بپاخاسته تحمیل کند.(139)..
یا در پاسخ به سعی مکرر خمینی برای همراه کردن بنی‌صدر با خشونت‌گرایان جمع شده در نهادهای انقلابی تاحدی که آقای خمینی در برابر سکوت و همکاری او پیشنهاد می‌کند که نخست‌وزیر و دولت را نیز خود بنی‌صدر انتخاب کند، می‌گوید: «ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا به چکار من می‌آید؟ از ابتدا گفته‌ام که این مقام‌ها را برای حداکثر تلاش به خاطر نجات کشور و انقلاب می‌پذیرم و هنوز نیز باید دوباره تکرار کنم که مرا بدان‌ها دلبستگی نیست)"(2) شما در این کودتا فعالانه شرکت کردید و بعد هم در گزارش رسمی خود، تلویحا وقوع کودتا را پذیرفتید:
"حکم امام ( ن: عزل کردن بنی صدر از فرماندهی کل قوا) کافی بود که بنی صدر را به اختفای کامل ببرد و از لحظه و انتشار حکم عملا بنی صدر از کلیه اقتدار خویش منعزل گردید و محل سکونت و محل کار وی به تصرف سپاه و کمیته در آمد."(3)
توجه کنید که بنی صدر هنوز رئیس جمهور قانونی کشور است و در حالی که هنوز رئیس جمهوری کشور است لازم دیده به زندگی مخفی روی بیاورد چرا به خانه اش هر شب بمب و نارنجک انداخته می شد و آیت الله گیلانی که بدون اجازه شماها هیچ کاری را انجام نمی داد حکم هفت بار اعدام او را صادر کرده بود و گروه های مامور ترور در بدر بدنبال او می گشتند.  حتی هنوز مجلس قلابی هم پوشش " قانونی" به این کودتا تحت عنوان بی کفایتی نداده بود و با این حال شما در گزارش رسمی قوه قضائیه با وجد و شادی از انجام این کودتا حمایت می کنید.
-ایمانها آن زمان در خطر شد که دستگاه قضایی شما قبل و بسیار بیشتر بعد از کودتای 30 خرداد شصت،  هر شب ده ها و حتی صدها دختر و پسر را بدون محاکمه اعدام می کردند. ( در این زمان یکی از اهالی محل ما برای انجام وظیفه اش برای امام راحل شما، به اوین رفته بود و پاسدار شده بود ولی چندی طول نکشید که آمد بیرون.  می گفت بیمارهای روانی را به کار اعدام گذاشته اند و از پاسداری سخن می گفت که اگر یک شب اعدام نباشد خوابش نمی برد.)
-ایمانها آن زمان در خطر شد که به دستور رهبر کینه ورز و خشونت خوی معظم شما، آقای خمینی، یکی از بزرگترین مراجع آن زمان، آیت الله شریعتمداری را به تلویزیون آوردید و به غلط کردن انداختید و طلب بخشش از آقای خمینی.  این مثال، به روشنی اثر مخرب کینه ورزی های آقای خمینی را بر باور مردم نشان می دهد.  در یکی از مصاحبه هایم، یکی از مصاحبه شوندگان گفت: " ماه رمضان بود، روزه بودم و وضو گرفته بودم و به اتاق آمدم که نماز بخوانم که دیدم تلویزیون باز است و  آیت الله شریعتمداری را به ..خوردن انداخته اند.  همانجا گفتم که این چه دینی است که این بلا را بر سر مرجعش می آورند؟ روزه ام را شکستم و از آن روز به بعد در سر کار با استفاده از موقعیت خود برای سالها شروع کردم به دزدی."  هم ایشان در بخش قبلی مصاحبه گفته بود که وقتی بنی صدر رو انداختند با خودم گفتم که اگر خدایی وجود داشت، این بلا را بر سر آدمی که چنین فداکاریهایی در جنگ کرده و است ذره ای فساد ندارد نمی آوردند ولی بعد از شک خود توبه کردم.
- ایمان ها آن زمان در خطر شد....
آیت الله موسوی اردبیلی، اگر واقعا شما خطر از دست رفتن ایمان مردم را حس کرده اید و می خواهید که مسئولان از مردم عذر خواهی کنند، خود بهتر می دانید که خود شما یکی از اولین کسانی هستید که باید از مردم ایران عذر بخواهید و حلال خواهی کنید چرا که با شرکت موثر در باز سازی استبداد و عمل بر ضد شخصیتهای آزادیخواه و وطن دوست، از بنیان گزاران رژیمی شدید که به هیولایی از خیانت، جنایت و فساد تبدیل شده است.  البته منظور از عذر خواهی نه فقط اینست که پوزشی کلی بخواهید بلکه عذر خواهی واقعی از مردم اینست که اصلی ترین حق مردم که همان حق دانستن است را برسمیت شناخته و تمام اطلاعات خود را از سازشها و فسادها و جنایتهای پشت پرده که از آن به نام اسرار نظام یاد می شود ( مانند سازش پنهانی آقای خمینی با دستگاه ریگان بر سر گروگانهای آمریکایی و فجایع ناشی از آن.) در سبد اخلاص ریخته و به مردم عرضه کنید.   شک نداشته باشید که این کار شجاعانه و مخلصانه شما که ناشی از عمل به وجدان دینی و اجتماعی خواهد بود، ایمان بسیاری را به آنها باز خواهد گرداند و به استقرار مردم سالاری و آزادیها در وطنی مستقل یاری خواهد کرد.


(1) http://www.kaleme.com/1391/03/11/klm-102322/

(2)جنگ قدرت یا تقابل اسلام‌ها

http://zamaaneh.com/Khiyaban/2010/09/post_120.html



(3): غائله چهاردم اسفند 1359زیر نظر سید عبد الکریم موسوی اردبیلی رئیس شورای عالی قضایی ( تهران.  انتشارات نجات، چاپ دوم.  1364) ص 686

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر