تا آنجا که می دانم این اولین بار در تاریخ می باشد که یک متفکر اسلامی، سخن از
محاکمه کردن مراجعی می زند که حکم ارتداد و اعدام را صادر می کنند و این را از حقوق
اولیه کسانی که این حکم در باره اشان صادر شده است می داند که از این مقامات به دادگاه
شکایت ببرند و آنها را به محاکمه بکشند.
این نظر و سخن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. چرا که فقط خود را محدود به این نمی کند که سخن
از غیر دینی بودن و یا حتی ضد دینی بودن حکم ارتداد بزند، بلکه سخن از آن می گوید
که از آنجا که حق حیات از مهمترین حقوق ذاتی انسان می باشد، هر کسی وبا هر مقامی و
به هر علتی این حق را به خطر بیاندازد، مرتکب جرم شده است و باید در دادگاهی
مستقل، محاکمه شود. حال آن فرد می خواهد
یک انسان عادی باشد یا مرجع تقلید و این از آنجاست که در نظام شکل گرفته بر اصل لائیسیته
همه انسانها در برابر قانون با یکدیگر برابر می باشند. خلاصه اینکه، این نوع از برخورد، قدرت را از مراجعی
که تصمیم در مورد زندگی و مرگ انسانها را از اختیارات خود می دانند گرفته و به
جامعه حقوق مدار باز می گرداند و بنا براین، این حق را به جامعه می دهد که در
برابر تجاوزات فقهای قدرت مدار به مقاومت ایستاده و در مقام دفاع از حقوق انسانی و
مهمترین آن که حق زندگی می باشد آنها را به محاکمه بکشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر