۱۳۹۱ خرداد ۲۳, سه‌شنبه

اعدام دکتر منوچهر مسعودی و بی اخلاقی شیرین عبادی




دکتر منوچهر مسعودی، حقوقدان و مسئول میز حقوق بشر در دفتر اولین رئیس جمهور، بنی صدر، که نقش بسیار فعالی در افشای رواج شکنجه و اعدام در زندانهای رژیم بازی کرد و تمامی موارد ثبت شده را به اطلاع سازمانهای بین المللی حقوق بشر رساند و به همین علت، در جریان کودتای 30 خرداد بر ضد اولین رئیس جمهوری، دستگیر و اعدام گردید.
قابل توجه است که خانم شیرین عبادی، در خاطرات خود، بعد از اینکه بدروغ نوشتند که قرار بوده او مسئول میز حقوق بشر دفتر بنی صدر شود و نپذیرفته است، با چنان بی تفاوتی از اعدام دکتر مسعودی رد شدند که بسیاری را به شگفتی آورد.  از جمله خانم فریده بنی صدر، منشی خصوصی رئیس جمهور در این رابطه می نویسد:
"...و اما مطلبی که بیش از همه موجب تعجب و تاثر عمیق من شد، درهمان صفحه 69 کتابتان بخود تبریک میگویید که پیشنهاد مشاور حقوقی رئیس جمهوری شدن را نپذیرفتید و با بی تفاوتی ادامه می دهید: «آنکس که به جای من مشاور حقوقی رئیس جمهوری شد اعدام گشت». بی تفاوتی شما ، پیشاروی اعدام یک بی گناه  که همکار شما نیز بود،  نه تنها بی اعتنائی به حقوق انسان که گویای غفلت شما  از کرامت ﺁن شهید و خود  شما است .
      در اینجا لازم به توضیح است که مشاور رئیس جمهور، آقای منوچهر مسعودی نام داشت که حتما ایشان را بخاطر می آورید. گناه بزرگ مرحوم مسعودی دفاع از حقوق بشر بود و بهمین دلیل هم بوسیله رژیم اعدام شد. از جمله اتهامهای که دادگاه رژیم به مرحوم مسعودی وارد کرد، گزارشاتی بود که در مورد شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی و پایمال شدن حقوق زنان در ادارات دولتی در اختیار رئیس جمهوری می گذاشت و رئیس جمهوری این گزارشها را در  «کارنامه » (گزارشهای روزمره به مردم ) ، باز می ﺁورد  و در سخنرانی ها ( از جمله در میدان ﺁزادی ) مردم را از شکنجه های متعدد و وجود زندانهای پرشمار ، ﺁگاه می کردند .
   از خود سووال می کنم ولو اینکه چنین پیشنهادی به شما شده بود، آیا تبریک شما به خودتان برای نپذیرفتن آن به این دلیل نبود که سکوت را ترجیح داده و چنان خود را حفظ کردید تا مثل مرحوم مسعودی به دام رژیم نیفتید؟

در اینجا برای من دو سوال مطرح می شود:
1.       فرض کنیم که به شما چنین شغلی پیشنهاد شده بود و شما دروغ نگفته اید.  سوال اینست که چرا مقامی را نپذیرفته اید که از طریق آن می توانستید بیشترین خدمتها را دفاع از حقوق بشر به مردم ایران انجام دهید ؟ آیا حق با خانم فریده بنی صدر است که علت نپذیرفتن، ترس و سکوت و حفظ خود بوده است؟ و اگر علت ترس بوده است پس ترسو بودن چه جای تبریک به خود گفتن دارد؟
2.       واقعا برای من جای سوال است که چگونه خانم شیرین عبادی، فعال حقوق بشری و برنده جایزه صلح نوبل، آنقدر بی تفاوت و بی احساس می توانند از کنار قتل همکار خود که هیچ جرمی جز دفاع از حقوق انسان نداشت رد شوند؟ این برای من قابل توضیح نیست؟ تنها توضیحی که در این رابطه به ذهنم می رسد سخن چند سال قبل یکی از حقوقدانان در کنفرانسی در یکی از کشورهای اسکاندیناوی بود که به همکار خود چیزی شبیه این گفته  بود: " من نمی دانم که چرا به ایشان جایزه صلح نوبل را دادند...در یک مورد مجرمی می توانست دو نوع مجازات بشود.  نوع اول نقدی بود و نوع دوم شلاق خوردن و این خانم عبادی بودند که بیش از همه خواستار شلاق خوردن مجرم بودند."  اگر سخن این حقوق دان راست بوده باشد، آنگاه من پاسخ خود را در مورد عدم حساسیت شما راجع به اعدام همکاری که بسیار قبل از شما در رابطه با حقوق بشر فعالیت می کرده است یافته ام و اگر سخن ایشان راست نبوده است، منتظر توضیح خانم عبادی در مورد این بی تفاوتی عجیب خواهم بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر