۱۳۹۲ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

تحلیلی کوتاه از سخنرانی پوتین


به سخنرانی پوتین گوش دادم.  اولین بار بود که به سخنرانی اش از اول تا به آخر گوش کردم.  آدم باهوشی است و مشاوران با سوادی دارد.  بر عکس بی خردان افراطی دولت غیر منتخب اوکراین که از اولین کارهایشان از رسمیت انداختن زبان روسی، که زبان مادری ده ها میلیون اوکراینی روس زبان است و بهانه ایده آل را برای مداخله روسیه و ترس در دل روس زبانها انداختن فراهم کردند، در مورد کریمه گفت که سه زبان رسمی خواهند داشت: روسی و اوکراینی و تاتار.  بعد سخن از اینکه ظلمی تاریخی به تاتارها رفته است و روسیه در صدد جبران ان بر خواهد آمد.  در کل اصل را بر دوستی و همیاری با کریمه و مردم اوکراین گذاشت.  اینگونه در بازی شطرنج سیاسی خود، دولت افراطی های اوکراین را کیش مات کرد.  در عین حال با استفاده غنی از تاریخ نقض قوانین بین المللی بوسیله آمریکا و دیگر کشورهای غربی، از نظر استدلال آنها را در موضع دفاعی قرار داد.  از این منظر این کشورها نمی توانند او را به چالش بکشند. 

آخر اینکه رفراندم در کریمه را با رفراندم در کوزوا مقایسه کرد و گفت چگونه در آنجا می شود با رفراندم کشور ایجاد کرد و در اینجا نمی شود؟  اگر هشیاری بیشتری نشان دهد و کوزوا را برسمیت بشناسد، کشورهای غربی در حالت بد تری قرار خواهند گرفت.

از یک طرف غرب است و سیاستهای ذاتا تناقض آلودش( از یک طرف در پی حفظ موقعیت سلطه گرانه خود است و از طرف دیگر سخن از حقوق بشر گفتن و همیشه دومی را قربانی اولی کردن.) و از طرف دیگر رهبری روسیه و سیاست تناقض آلود چرا که از یک طرف محل عملش در داخل اولیگارشی  روس قرار دارد و در نتیجه اقتدار گرا و ضد رشد و  از طرف دیگر خود را مدافع روسیه بزرگ می بیند.  در حالیکه بدون دموکراتیزه کردن فضای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، در سطح کشورهای جهان سومی که مانند عربستان و ایران از طریق صدور نفت خام و سرمایه و استعداد هم مانع رشد کشور شده اند و هم سقوط خود را به تاخیر انداخته اند، باقی خواهد ماند.

در این میان ایران وجود دارد و سیاست مصدقی موازنه منفی که همان استقلال است و ازادی.  زمانی که مردم همت کنند و خود را از فریب گفتمان شکست خورده اصلاح طلبی رها کنند و در جنبشی خشونت زا و خود جوش، مردم سالاری را جانشین رژیم ضد ایران و ضد اسلام و ضد انسان و ضد رشد کنند، این ایران خواهد بود که به جهان، راه سوم که راه رشد از طریق استقلال و ازادی را نشان خواهد داد و اینکه وقتی رابطه کشورها نه از طریق منافع ملی که از طریق حقوق ملی انجام بگیرد، جهان شاهد رو به پایان رفتن جنگ قدرت و هزینه های گزافی که صرف آن می شود و در نتیجه فقر زدایی و رشد و نجات طبیعت خواهد بود.

یکی از بزرگترین سرمایه های ایران حضور اندیشه راهنمای استقلال و آزادی در وجدان جامعه ملی ما می باشد.  آن را بکار بگیریم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر